🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
خوشا به حال تو ای دل، سرِ سفر داری
همیشه در تب و تابی رهِ گذر داری
منِ اسیریِ این خاک را رهایی ده
بگیر دستِ من امشب که همسفر داری
عجیب بر منِ خاموش و بیقراری تو
مرا خبر کن از آنچه تو هم خبر داری
پرنده های مهاجر تو را خبر دارند
از آسمان تو بگو، ای که بال و پر داری
به جشنواره ی غمها به شب نشینی عشق
ببَر مرا که حضوری تو معتبر داری
همیشه بشکن و بشکن ز خانه ات برپاست
به یُمن نغمه ی شورت، چه شور و شر داری
بیا، مرا تو ز من، ای همه تو، من ! بِرَهان
که آشنایِ منی، حال من خبر داری
*************************************
برگزیده از کتاب مجموعه شعر «پایان نامه ی دل» سروده ی
قاسم یوسفی «ذوالفنون»
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
بستن فرم