🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نظرت به خیر ، حالا بکنم تو را دعایی
که کنی تفقّدی تا بدهی به هر گدایی
به خدا کنم سپاسی که ملازمان سلطان
به عدالتی و قسطی بدهند حکم هایی
به خدا بَرَم پناهی مگر آن شهابِ ثاقب
به ندای غیب تابش که ز دیوها رهایی
مژه ات بکرد اشارت نکنی غلط نگارا
که تو خون ما بریزی ببری ز ما حیایی
ز حجاب خود در آیی چه نظر کنی تو سودی
دل عالَمی بسوزی به کرشمه چون بیایی
همه آرزویم این شد که نسیمِ روح افزا
خبری ز آشنایان بدهندشان به مایی
چو بشد رُخت نمایان چه کنم به پا قیامت
که تمام جان نثاران به رهت دلا فدایی
اثری ز صبح بینی چو کنی ولی دعایی
به دعای صبح خیزان ببری ز ما بلایی
دل و جان فدای سلطان غریب ثامن الحق
که در این جهان هستی که به داء ما دوایی
ولی اله بایبوردی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
دی 22, 1398
درود استاد بایبوردی گرامی
بازهم مانند همیشه زیبا و دلنشین و به حق ستودنی
🌹🌸🌹
پاسخ
دی 22, 1398
سلام
استاد عسکری عزیز
سپاس از نگاه ارزشمندتان
در پناه حق
🌸🌸🌺🌷🌺🌸🌸
پاسخ
دی 22, 1398
💐💐💐
پاسخ
دی 22, 1398
سلام
سرکار خانم امینی
سپاس از حضورتان
🍃🍃🌿💐🍃🍃
پاسخ
دی 22, 1398
🌹🌹🌹🌹❤️❤️❤️❤️❤️🌸🌸🌸🌸🌿🌿🌿💐💐💐💐
پاسخ
دی 22, 1398
سلام
استاد رشیدی راد گرامی
سپاس از همراهی تان
🍃🍃🌹🌷🌺🌷🌹🍃🍃
پاسخ
دی 22, 1398
من خیلی لذت بردم استاد
زیبا بود ودلچسب
احسنت🌺
پاسخ
دی 23, 1398
سلام
سرکار خانم ایزد سرشت
سپاس از حضورتان
شادکام باشید
ممنون
🌺🌺🌸🌷🌺🌺
پاسخ
بستن فرم