🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ما را تو پری دیدی ازعیب بری دیدی
این کهنه قباراهم، گویا زری دیدی
افتاده پری جانا از بال شهی بودم
شاهین بلندا پر ،ما را مگسی دیدی
البته پری هستم ، ازکرک سری هستم
درراه تو افتـادم ، ما را نظری دیـدی
هنگامه جادو شد موسی وعصاگشتیم
افسونگری ما را آمدبصری ، دیدی
دیدی درآن باران ، سیلابـه اوباشان
آن فتنه گریها را، برما خطری دیدی
داری ز علی نام و، این نکته که می دانم
کوتاهِ خرَد آیا، همچو اشعری دیدی
هم بزم منیرانی ،در رزم امیرانی
بر آینه ام جانا ،فولاد زرهی دیدی
دل را به قدمگاهت، نیلوفری آوردم
آخر چه شد این دل را دربی خبری دیدی
: تقدیم به امیرعلی رجبی، به پاس معرفتی که هزینه نمود
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):