🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
« بي عمل »
هر آنچه فرد بشر را ، چو دوست بگزيدم
كه بود آنكه ، من از دست او نـرنجيدم
زِ زجر مردم با دينِ ساده لوح بـترس
زِ ساده لوحيـشان ، كفرشان عيان ديدم
بسـا زِ مردم مغرور غرّه3 در ره دين
طريق كفر و دغل را ، به رسمشان ديدم
هزار مرتبه ياران من اين سخن گفتم :
كه كفر محض، من از ديندار بي عمل ديدم
طريق دين و ديانت ، زِ بي عملان مـپسند
چرا كه بي عملان ، كافرند و من ديدم
زِ بي عمل مـشنو، رأي و صحبتش جانا
كه رأي و صحبتشان را خطر بـسنجيدم
حسن زِ نطق زبانت ، همين عمل بشكاف
شكاف بي عملان را ، زِ دينشـان ديدم
٭٭٭
3- فريفته- متكبر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):
بستن فرم