میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تا رسیدن به تو …
واسـه تا رسیدن تــــو
دلمــــو زدم بـه دریا
به امید تو نشستم
از اون اولش تا حالا
قصــه من و تو اینبار
شده شعری لای دفــتر
چکــه های ناز چشمام
کرده برگه ها شونو تر
به کــدامین اشتباهم
نرسیدم به تو آخر
به قضاوتم بشینی
بیگناهی ام ، تو داور
منتظر ، تو قلب جاده
چش به راه دیـدن تــو
نفسام حروم نمی شن
لحظه ی رسیدن تو
قلب صاف و ســاده من
می تپه بــه انتظارت
دل عاشق و گرفتار
می پره تو حس و حالت
در پی ات منم چو یعقوب
گوشه ای چش انتظارم
تا نگاهی مثه یوسف
برسه به دیدگانم
موسپید به کنج خلوت
مبتلا به درد مجنون
به هوای دیدن ، اونوقت
درد و غصه ام بشه درمون
خسه ان ترانه هایم
بس که گریه هامو دیدن
اونقده عذاب کشیدن
تا به دفترم رسیدن
اونقده نوشته جور شد
همه از ندیدن تو
شعر نوپاییم چکار کرد!
واسه تا رسیدن تو
***
میر حمزه طاهری هریکنده ای ( نوپا)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
مهر 8, 1400
سلام
میهمان ترانه ی زیبا و دلنشینی شدم
پاینده باشید
سپاس
🌹🌺🌹🌺🌹
پاسخ
بستن فرم