🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
من یه درخت تنهام تو قلب یه بیابون
دل من از دیوای آدم نما شده خون
مردن و زنده موندن فرقی واسم نداره
هر روز رو دوش خستم بارون غم می باره
ماهی شب تو رود اشک چشام می خنده
تنهایی فریادمو توی گلوم می بنده
دیواری تا آسمون بین من و بهاره
نسیم خشک صحرا غم به دلم می کاره
حرفی دیگه ندارم چیزی برام نمونده
شوری اشک چشمام ریشه ها مو سوزنده
شاعر:ابوالقاسم کریمی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
شهریور 20, 1397
درود برشما جناب کریمی ارجمند
بسیار زیبا و عااالی
دل من از دیوای آدم نما شده خون
دستمریزاد
در پناه حق
پاسخ
شهریور 20, 1397
سلام
سپاسگزارم
لطف دارید
پاسخ
شهریور 27, 1397
سپاسگزارم
پاسخ
شهریور 21, 1397
درود ها
ترانه ای با احساس را میهمان صفحه شما بودم
شادان و نویسان باشید
پاسخ
شهریور 27, 1397
سپاسگزارم
پاسخ
بستن فرم