🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ترسانه

(ثبت: 269102) فروردین 25, 1403 

 

بگفت قال بگفتم چه گشته می ترسم
در این زمانه ز آینده و گذشته می ترسم

بگفت مهر تو بر دل نشست چشمم گفت
عزیز ز هرچه بر ان دل نشسته می ترسم

بترس تا که بترسم ز کاخ بی بنیان
به جد ز مزه و رنگ انار بسته می ترسم

به ظن عشق زلیخا نمی شوم یوسف
ز مسجدی که درش نیز بسته می ترسم

به هر دری که ورود است هست خروج
من از دری که ندارد دو دسته می ترسم

من از رفاقت یک صید با صیاد
اگرچه صید از آن دام رسته می ترسم

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا