🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ته تنهایی…

(ثبت: 269333) اردیبهشت 6, 1403 
ته تنهایی…

 

من به تنهایی خود داشتم عادت.
که تو از فاصله ی دور نزدیک شدی.
اندکی مکث نمودی و کمی عشوه و ناز.
و چه آسان دل دیووانه ی ما را بردی.
خنده ای کردی و دل رفت ز دست.
دل دیوانه ی ما نبود تاب دگر.
خنده ات بر لب خشکیده ی ما جانی داد.
عشوه ات وای نگو. دل به تب و تاب افتاد.
مرز تنهایی من با نگهت ویران شد.
کاش میشد ته تنهایی من پایان شد.

امین غلامی (شاعر کوچک)

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا