🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۴۰۲/۰۵/۰۳ |
| تعداد شعر: | 34 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۱۵ |
بگو ببینم،
کدام کودک بازیگوش،
در سپیده دمی خمار،
در چشم هایت یک شیشه دوات سیاه ریخته،
و دست لرزان کدام اتفاق،
بر روی گل های پیراهن ات،
یک شیشه عطر ریخته،
که نگاهت این همه زیبا،
و تن ات چنین خوشبوست،
ای خیال دل انگیز عشق !
مهدی بابایی ( سوشیانت )
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
هزاران درود بر استاد طارق خراسانی عزیز و بزرگوار. بسیار بسیار خوشحالم که در این بحث
سلام جناب گیوه چیان سؤالی کرده اید ا ما از کجا آمده ایم، برای چه
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را می‌گیرم عذرخواهی می‌کنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
آبان 30, 1402
سلام
از دیدِ سوژگی زیباست امّا به نظرم
در سطرِ اوّل نوعِ نوشتارِ *بگو ببینم* صورتِ محاوره به اثر داده!
بازیگوشی
و
اتّفاقی
از دیدِ حقیر نیاز به *ی* ندارند
و با نوشتن بازیگوش و اتّفاق، تغییری در اثر حاصل نمی‌شود!
ضمناً در این سطر فرمودید:
*در چشم هایت یک شیشه دوات سیاه ریخته*
بعد پرسیده‌اید
*که چشم هایت این همه سیاه*
از طرفی با عرض معذرت شعرتان کلمه و حرف ربط تکراری زیاد دارد که نه به صورت قیدی آورده شده نه حالت تبینی دارند، بخاطر همین روند اثر بیشتر طعنه به متن می‌زنه و باعث شده کمی تا قسمتی از شخصیت و شاخصه شاعرانه‌اش کسر بشه که با ویرایش و چکش‌کاری می‌توانید برطرفشون بفرمایید!
سلامت باشید
پاسخ
آبان 30, 1402
درود جناب دکتر لاهیجی بزرگوار ،از این که وقت گذاشتید و نقد کردید سپاسگزارم، همانگونه که به درستی یادآوری کردید، به دلیل مشغله ی زیاد این اثر بدون ویرایش در سایت منتشر گردید و در فرصت مناسب بازنویسی خواهد شد .
پاسخ
بستن فرم