🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 خانه ی احسان

(ثبت: 221906) بهمن 13, 1398 

 

« خانه ي احسان »

از آتش عشق تو، كي سوزد دل ديوانه ام
تا بر فراز كوي تو، مي باشد اين كاشانه ام
اي ياور صاحب دلان، دل را سپردم دست تو
تا مطمئن باشم زِ دل، كي با تو من بيگانه ام
اي آنكه نتوانم زِ تو يك ذره من دوري كنم
از نعمت بازار تو ، پُـر مي شود پيمانه ام
از خانه ي احسان تو، بيرون نباشد هيچ كس
من از تو بودم از ازل، من سائل2 اين خانه ام
از خود ندارم خانه اي، جز در حصار3امن تو
كو منزل و كاشانه ام ، كو خانه ي ويرانه ام
آن خانه ي احسان تو ، جاويديس از بهر من
بيرون نخواهم رفت از آن، آخر مگر ديوانه ام
هرعاشق و معشوقي ، بيناً جمال و حُسن هم
من كي جمالت ديده ام، با تو مگر بيگانه ام
آخر حسن عشقت چرا در خود سري است
شرمي بـبايد كردمي زين صحبت مستانه ام

***
2- گدا 3- دژ – ديوار

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

نظرها
  1. مينا امينی

    بهمن 13, 1398

    روحش قرین رحمت الهی…

    درود

    ممنونم از اشتراک گذاری آقای دهنوی بزرگوار

    مانا باشید به مهر💐

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا