🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دختر شهریور
آرام شعر موهایش را
می بافت
دختر شهریور
هیچ گاه اجازه نداشت
با گل های کنار خیابان بازی کند
به تولد غنچه های گل رز
یا به میهمانی گندم زار برود
دست قاصدکها را بگیرد و
هم نوا با آواز باد برقصد
دختر شهریور
هیچ گاه اجازه نداشت
همراه سبزه ها توی پارک بدود
با پیانوی قطرات باران
ساز بزند
همراه میوه های درخت کاج به کافه برود
قهوه سفارش دهد با کیک شکلاتی و به کاکل های نامرتب ذرت بخندد
دختر شهریور
فقط اجازه داشت
همراه عینک های نابغه درس بخواند
با کتاب های نخبه متفکر
حرف بزند
دختر شهریور
کیفی داشت پر از هوس های رنگی خسته
قلبی پر از عطر نفس های نگران
شعردختر شهریور
در اسارت مغز های کوچک زنگ زده
آرام آرام کنار خودش سر بر بالین خودش
خط به خط
واژه به واژه
تمام می شود
دختر شهریور
تمام تکه هایش
ردپای صدایش
شعر است
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
خرداد 21, 1402
دورد خانم انعامی
بسیار زیبا و دل نگیز سرودید ..فضای بسیار مطلوبی دارد دلنوشته تان
🌸🌺🌷🌹💐
پاسخ
خرداد 21, 1402
سلام و درود و وقت بخیر
پاسخ
خرداد 21, 1402
خیلی قشنگ بود دختر شهریور😍😍💐
پاسخ
بستن فرم