🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شعر “درد ماندگار” از شاعر “کورش احمدی”
دردم در این ایّام دردیست بی درمان
دردی به رنگ مرگ کوبنده چون طوفان
.
دردی که از داغش اشکم به یغما رفت
دردی زعصیان اَمّاره شیطان
انگار تا امروز دردی ندیدم من
قلبم از این وحشت خوکرده بازندان
بی دست و پا،،بی دل، افلیجِ از این درد
دردی که خود باشد،،خود کرده را درمان
همراه این دردم،درد پر از درمان
دزدید روحم را افتاده ام بی جان
دردی که از چشمم زخمابه میریزد
میجوشد از قلبم چون ناله باران
خوش باشی ای آنکه کردی مرا ویران
روزی شوی زین زخم نابود و سرگردان
رفتی و باقی ماند،زخمی که کاری بود
خونش به چشمانم دردش به دل پنهان
کوروش ………..
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
آذر 6, 1397
زیبا و روان میسرایید
احسنت
پاسخ
آذر 7, 1397
زیبا خوانده اید بزرگوار لطف عالی مزید
پاسخ
آذر 7, 1397
بیکرانه درودهاااااااااااااااااااااا برادر نازنینم گل کاشتی دست مریزاد
پاسخ
بهمن 11, 1400
پاینده باشید
پاسخ
بستن فرم