🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 درمان دل درد شاه

(ثبت: 249279) تیر 25, 1401 
درمان دل درد شاه

 

شنیدم روزی از ایام ماضی
شهی نامش به آغا خان موازی

دلش از فرط خوردن درد آمد
بر او نی گرمی و نی سرد آمد

نه شد بومادرون فایق به دردش
نه تجمیع زنان میکرد مردش

طبیب از هر طرف می شد سرازیر
یکی گفت رودل است آن یک خنازیر

یکی تجویز میکرد زهر کژدم
یکی غسل نسا در خون مردم

یکی می گفت تقصیر عوام است
نظر داد تلخکی ، کارش تمام است!

در آن بحبوحه یک سردار جنگی
طبق آورد و یک شمشیر سنگی

سرش چرخاند و گفت این آلت گرد
نموده اختراع این خانه شاگرد

بگردانم به دور شاه قاجار
که تا دیگر نگردد خواجه بیمار

ولی آن اختراع بی سرانجام
نشد مرهم به دل درد و نه فرجام

خبر آمد که مأمور درشکه
بیامد با خودش آورده ، بشکه

از او پرسید در دم ، حاجب پیر
تو را باشد در این معضل چه تدبیر؟

بپاسخ گفت: در اعصار و ادوار
تبحر یافته مخلص ، در این کار

بود شاش شتر داروی این درد
به قدر استکانی میل گردد

چنان کردش نگاه آغای قاجار
که علمش شد روان در بطن شلوار

در آخر یک طبیب حاذق آمد
به مشکل پیش ظنش فائق آمد

پس از تعریف و تمجید از خود خویش
کشید دستی به صورت تا بن ریش

به نطق آمد که خواندم در مقاله
دوا باشد ، بنفشه را اماله

از این تجویز شاه اندر غضب شد
ز درد معده ، ناگه غرق تب شد

که من شاه جهانم مردک پست
تورا اصلا شعور و معرفت هست؟

بیا جلاد و پیش اهل دربار
سر این نابکار از جثه بردار

وزیر آمد ، شفاعت خواه او شد
شرار و زهر خشمش را ، سبو شد

شه از اوج غضب پایین تر آمد
به سوی آن طبیبِ مضطر آمد

سرش فریادِ چون رعدی برآورد
تو گویی صحنهء جنگ است و آورد

که ای نادانتر از گاو و گوساله
چه کس باید شود اکنون ، اماله ؟

طبیب از بیم جان با ترس و لکنت
بگفت ای شاه جان و مال و ملکت

هر آنکس کرده است اینسان طبابت
روا باشد در او گردد امالت

غضب آلوده خواجه داد فرمان
عمل گردد به رویش راه درمان

بخوابید آن طبیب واژگون بخت
میان کاخ شاهی روی یک تخت

فرو کردند ابزار اماله
درون …ون آن هشتاد ساله

چو روغن وارد …ونش سُپوزید
بدون اختیار ، ناگاه ، …وزید

ز …وزش خنده شد بر شاه پیروز
از او هم ناگهان ، آمد یکی …وز

ز باد معده شد دردش فراموش
به خنده باز شد ، لب تا بناگوش

بگفتا راه درمان باز جستم
بفرمود حاضر آید خواجه رستم

نویسد جمله ایی هم شأن قانون
پس ازاین توی منزل یا به هامون

به تنقیه شود ، درمان این درد
ولی در مقعد و در پشت این مرد

از آن تاریخ تا پایان قاجار
طبیبی بود پیوسته به دربار

که چون شه میشد از دل درد بیمار
طبیب آناً برون میشد ز شلوار

به روی تخت می خوابید فورن
که در ….ونش فرو ریزند روغن

و این شد راه درمان شهنشاه
به درد معده در شام و سحرگاه.

سیدرضاموسوی راضی
، ــ ــ ــ ، ــ ــ ـــ ، ــ ــ

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا