🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
می برد سرمایه هامان بی امان ، گرگ اجل
ما خرامانیم و تیزست و دوان ، گرگ اجل
می رسد هر روز اخباری که پرپر شد گلی
باغبان گریان ولی خندان ازآن ، گرگ اجل
لاله خون پیماید و ، نرگس به خاکش ژاله شد
از غم فقدان هر گل ، زد نشان ، گرگ اجل
هر سحر پر میکشد مرغی خوش الحان از چمن
می زند ساز خودش در آن میان ، گرگ اجل
رفتن هر نازنینی بخشی از ما را ببرد
شادمان از سوزش دلهایمان ، گرگ اجل
رسم دنیا آتش افکندن به باغ هستی است
خاصه هنگامی که باشد باغبان ، گرگ اجل
کاش دنیا مهربان می شد کمی با عاشقان
تا شود شاید کمی هم مهربان ، گرگ اجل
خواب شیرینت گوارا ، راضیا باشد محال
چون نگردد مهربان با عاشقان ، گرگ اجل
گیرد از بستان گل و نامهربان یک دنده است
همچو یک پایی مرغ حاکمان ، گرگ اجل.
سیدرضاموسوی راضی
غزل در بحر رمل مثمن محذوف
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
اردیبهشت 13, 1402
چرا رمل ؟
چون رکن اصلی آن ” فاعلاتن ” است
چرا ” مثمن ” ؟
چون این رکن هشت بار در بیت تکرار شده و ثامن به معنای هشتم و مثمن به چم هشتگانه می باشد .
و چرا محذوف ؟
چون در رکن چهارم یک هجا کسر شده و به فاعلا ( = فاعلن ) تبدیل شده
اما جدای از این بحث شعر از دو منظر دیگر قابل بحث است . نخست زیباشناختی شعر که بسآمد آن در همان ردیف ” گرگ اجل ” است . تشبیه اجل به گرگ هرچند بدیع نیست اما ملیح است و خود گرگ نیز در اینجا به پدیده های دیگر نیز تشبیه شده و شخصیت حقوقی گرفته است . علاوه بر آن شاعر در ادامه ی شعر نیز از صور تخیل غافل نشده و شعر از این حیث اگر غنی نباشد دستکم کم مایه نیست .
دوم اگر چه شعر علی الظاهر به جریان مرگ و اجل اشارت دارد اما اگر ذره بین مانایی دست بگیرید ، خواهید دید شاعر از جریانات اسف بار جامعه نیز غافل نبوده و کنایه های تندی به عاملان وضع کنونی دارد . از آنجا که به شدت خسته و کوفته م و تا دیروقت در صدرای شیراز مشغولم که زودتر این پست برق راه اندازی شود، به همین جهت تمرکز و شادابی لازم را در نوشتن ندارم و بی تردید آنچه در پای شعر این دوست نازنین نوشتم خالی از عیب و نقصان نخواهد بود . امید که دوستان عفو بفرمایند.
پاسخ
اردیبهشت 18, 1402
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
😍😍😍😍😍😍😍
درود و سپاس بیکران دوست ادیب و فرهیخته ام جناب مانای عزیز.
نازنینم از بذل توجه مشفقانه و نگاه تیز بین و سرشار از مهرتان صمیمانه سپاسگزارم و پیرو فرمایشات شما عرض میکنم ؛ اصولا اشعاری که موجد و مولدشان رویدادهای خاص می باشند را میتوان اشعاری با تاریخ مصرف دانست و همانگونه که در توضیحات مرتبط بعرض رسانیده ام علت سرودن این غزل دریافت خبر از دست رفتن بانو فخری نیکزاد بود و البته تقارن آن با سالگرد پرواز هنرمند ارزشمند زنده یاد محمودی خوانساری ، لیکن از آنجایی که دریغ دارم از اینکه شعری بنگارم که بعد از طی شدن تاریخ مصرف آن دیگر قابل استفاده نباشد برای اولین بار در این غزل بازبینی اساسی و ویرایش عمیق اعمال نمودم تا شاید بتواند غزلی ماندگار شود و بدین ترتیب این سروده هم بازگشت بمناسبتی خاص دارد و هم به اوضاع جاری متوجه است.
ظرائف آن بلطف بنگرید و لغزشها به دیدهء اغماض.
تندرست باشید و سرشار از نشاط.
پاسخ
اردیبهشت 13, 1402
درود بر شما
اگرچه این نوع نگاه به مرگ را نمی پسندم
ولی شعرتون زیباست
قلمتون سبز🌸
پاسخ
اردیبهشت 18, 1402
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
نگاه پرمهرتون را سپاس عظیمه بانوی ارجمند.
پاسخ
اردیبهشت 13, 1402
زیبا سروده اید واقعیت زندگی همین است.
اما انسان به امید زنده است و زندگی خدایی قدرتمند دارد که از رگ گردن به نزدیک تر است .در پناه عشق خدا از هر گزندی در امان باشید 🙏🌹🙏🙏🌹💐🌿🍃
پاسخ
اردیبهشت 18, 1402
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🙏🙏🙏🙏🙏🙏
درود و سپاس بانو خیاط پیشه ی عزیز… مهرنگاهتان را سپاس.
پاسخ
بستن فرم