🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 گرگ اجل

(ثبت: 259173) اردیبهشت 13, 1402 

 

می برد سرمایه هامان بی امان ، گرگ اجل
ما خرامانیم و تیزست و دوان ، گرگ اجل

می رسد هر روز اخباری که پرپر شد گلی
باغبان گریان ولی خندان ازآن ، گرگ اجل

لاله خون پیماید و ، نرگس به خاکش ژاله شد
از غم فقدان هر گل ، زد نشان ، گرگ اجل

هر سحر پر میکشد مرغی خوش الحان از چمن
می زند ساز خودش در آن میان ، گرگ اجل

رفتن هر نازنینی بخشی از ما را ببرد
شادمان از سوزش دلهایمان ، گرگ اجل

رسم دنیا آتش افکندن به باغ هستی است
خاصه هنگامی که باشد باغبان ، گرگ اجل

کاش دنیا مهربان می شد کمی با عاشقان
تا شود شاید کمی هم مهربان ، گرگ اجل

خواب شیرینت گوارا ، راضیا باشد محال
چون نگردد مهربان با عاشقان ، گرگ اجل

گیرد از بستان گل و نامهربان یک دنده است
همچو یک پایی مرغ حاکمان ، گرگ اجل.

 

سیدرضاموسوی راضی
غزل در بحر رمل مثمن محذوف

 

 

 

 

نقدها
  1. مهرداد مانا

    اردیبهشت 13, 1402

    چرا رمل ؟
    چون رکن اصلی آن ” فاعلاتن ” است

    چرا ” مثمن ” ؟
    چون این رکن هشت بار در بیت تکرار شده و ثامن به معنای هشتم و مثمن به چم هشتگانه می باشد .

    و چرا محذوف ؟
    چون در رکن چهارم یک هجا کسر شده و به فاعلا ( = فاعلن ) تبدیل شده

    اما جدای از این بحث شعر از دو منظر دیگر قابل بحث است . نخست زیباشناختی شعر که بسآمد آن در همان ردیف ” گرگ اجل ” است . تشبیه اجل به گرگ هرچند بدیع نیست اما ملیح است و خود گرگ نیز در اینجا به پدیده های دیگر نیز تشبیه شده و شخصیت حقوقی گرفته است . علاوه بر آن شاعر در ادامه ی شعر نیز از صور تخیل غافل نشده و شعر از این حیث اگر غنی نباشد دستکم کم مایه نیست .

    دوم اگر چه شعر علی الظاهر به جریان مرگ و اجل اشارت دارد اما اگر ذره بین مانایی دست بگیرید ، خواهید دید شاعر از جریانات اسف بار جامعه نیز غافل نبوده و کنایه های تندی به عاملان وضع کنونی دارد . از آنجا که به شدت خسته و کوفته م و تا دیروقت در صدرای شیراز مشغولم که زودتر این پست برق راه اندازی شود، به همین جهت تمرکز و شادابی لازم را در نوشتن ندارم و بی تردید آنچه در پای شعر این دوست نازنین نوشتم خالی از عیب و نقصان نخواهد بود . امید که دوستان عفو بفرمایند.

    • سید رضا موسوی راضی

      اردیبهشت 18, 1402

      🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
      🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
      😍😍😍😍😍😍😍
      درود و سپاس بیکران دوست ادیب و فرهیخته ام جناب مانای عزیز.
      نازنینم از بذل توجه مشفقانه و نگاه تیز بین و سرشار از مهرتان صمیمانه سپاسگزارم و پیرو فرمایشات شما عرض میکنم ؛ اصولا اشعاری که موجد و مولدشان رویدادهای خاص می باشند را میتوان اشعاری با تاریخ مصرف دانست و همانگونه که در توضیحات مرتبط بعرض رسانیده ام علت سرودن این غزل دریافت خبر از دست رفتن بانو فخری نیکزاد بود و البته تقارن آن با سالگرد پرواز هنرمند ارزشمند زنده یاد محمودی خوانساری ، لیکن از آنجایی که دریغ دارم از اینکه شعری بنگارم که بعد از طی شدن تاریخ مصرف آن دیگر قابل استفاده نباشد برای اولین بار در این غزل بازبینی اساسی و ویرایش عمیق اعمال نمودم تا شاید بتواند غزلی ماندگار شود و بدین ترتیب این سروده هم بازگشت بمناسبتی خاص دارد و هم به اوضاع جاری متوجه است.
      ظرائف آن بلطف بنگرید و لغزشها به دیدهء اغماض.
      تندرست باشید و سرشار از نشاط.

نظرها
  1. عظیمه ایرانپور

    اردیبهشت 13, 1402

    درود بر شما
    اگرچه این نوع نگاه به مرگ را نمی پسندم
    ولی شعرتون زیباست
    قلمتون سبز🌸

    • سید رضا موسوی راضی

      اردیبهشت 18, 1402

      🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
      🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
      نگاه پرمهرتون را سپاس عظیمه بانوی ارجمند.

  2. طلعت خیاط پیشه

    اردیبهشت 13, 1402

    زیبا سروده اید واقعیت زندگی همین است.
    اما انسان به امید زنده است و زندگی خدایی قدرتمند دارد که از رگ گردن به نزدیک تر است .در پناه عشق خدا از هر گزندی در امان باشید 🙏🌹🙏🙏🌹💐🌿🍃

    • سید رضا موسوی راضی

      اردیبهشت 18, 1402

      🌹🌹🌹🌹🌹🌹
      🙏🙏🙏🙏🙏🙏
      درود و سپاس بانو خیاط پیشه ی عزیز… مهرنگاهتان را سپاس.

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا