🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 درّ مذاب بی جا

(ثبت: 263529) شهریور 27, 1402 

بسم الله الرحمن الرحیم

شعری از عمق روانم که روان کرده تو را
جوی ها دامن کوهت شده چونان دریا

اختران بود بر آن گونه ی تو نامشهود
حال گشته است کویر رخ تو روح افزا

من که محتاج یکی گوهر اشکت بودم
غرق خواهم شد از این درّ مذاب بیجا

صدفی نیست به والله به گهرزایی تو
دست و دل باز مشو بس کن عزیزم ، صنما!

پیش تر تنگ بُدَت چشم و کنون در عجبم،
ثمر از سرو سهی و دُرر از چشم سها

تو خودت سروی و از غرق امانی داری
چه کنم من که ندارم به پناهت ماوا؟

رحم بر خانه ی وارفته ی دل کن صنما
استوارش کن و ویران مکن این سست سرا

خون فشان شد سر انگشت دلم از حیرت
کم بگو وصف قد و قامت او را «اَمیا»

 

امین اصلانی/ امیر اصلانی (اَمی)

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. عظیمه ایرانپور

    شهریور 27, 1402

    من که محتاج یکی گوهر اشکت بودم
    غرق خواهم شد از این درّ مذاب بیجا

    درود بر شما
    زیباست🍃