🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
شعری از عمق روانم که روان کرده تو را
جوی ها دامن کوهت شده چونان دریا
اختران بود بر آن گونه ی تو نامشهود
حال گشته است کویر رخ تو روح افزا
من که محتاج یکی گوهر اشکت بودم
غرق خواهم شد از این درّ مذاب بیجا
صدفی نیست به والله به گهرزایی تو
دست و دل باز مشو بس کن عزیزم ، صنما!
پیش تر تنگ بُدَت چشم و کنون در عجبم،
ثمر از سرو سهی و دُرر از چشم سها
تو خودت سروی و از غرق امانی داری
چه کنم من که ندارم به پناهت ماوا؟
رحم بر خانه ی وارفته ی دل کن صنما
استوارش کن و ویران مکن این سست سرا
خون فشان شد سر انگشت دلم از حیرت
کم بگو وصف قد و قامت او را «اَمیا»
امین اصلانی/ امیر اصلانی (اَمی)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
شهریور 27, 1402
من که محتاج یکی گوهر اشکت بودم
غرق خواهم شد از این درّ مذاب بیجا
درود بر شما
زیباست🍃