🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دریا با تو

(ثبت: 264228) مهر 7, 1402 

 

سفر با تو شبیه غوطه در اعماق رویا بود
صدای خنده ی تو نقطه ی پایان غم ها بود

کدامین قبل؟ من قبل از تو را یادم نمی آید
فقط یادم می آید یک نفر یک عمر تنها بود

در آغوشت نسیم زندگی رو به وزیدن کرد
در آن امنیت مطلق، طلوع عشق پیدا بود

دلت: دریا، پریشانیِ موها: موج و لب: ساحل
به دریا رفتنم با تو، مسیحا در مسیحا بود

تو را من برگزیدم با دل و جان… شاهد این بزم
شب و ماه و سکوت و عاشقی و موج دریا بود

نبات از لب، عسل از چشم و می از خنده ات بارید
نشستم زیر آن باران که جان بخشید و گیرا بود

تو مشغول تماشای شب و ماه جهان بودی
ولی با من جهان، محو رخ تو_ماه زیبا_بود

لب ِ ساحل برایت با لطافت صد غزل خواندم
کنار تو درخت شعر من سبز و شکوفا بود

قسم خوردم که از عشق تو می میرم، تو خندیدی
تو خندیدی و عاشق تر شدم… دل بی محابا بود

گلایه کرده بودم از خدا، پس روز خوبت کو؟
تو را دیدم… حضور تو جواب آن معما بود

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    مهر 7, 1402

    سلام و درود بر حمید رصای عزیزم

    شاعری که او را بسیاری می خوانند
    پاک است و پاک خانه ی اوست

    مانند همیشه با خوانش غزل زیبایت حال و هوای دلم عوض شد

    در پناه خذا 🌿

  2. مهرداد مانا

    مهر 7, 1402

    سلام
    و امیدوارم قدر داشته ات را بدانی که پاسخ پرسشت از خداوند بوده است .

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا