🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چه مدت ها سحر شب میشود شب تا سحر یا رب
زِ یارِ نازنینِ ما نمی آید خبر یا رب
که گشته روزِ من تاریک مثلِ شب ز هجرانش
که کی باشد شبِ تارم ز وصلِ او سحر یا رب
به آن چشمهایِ شهلا عاشقم هرقدر عمرم است
کند مِسِ وجودم را به یک دید همچو زر یا رب
زِ مخلوقات هرکس بیندش از قلب خود گوید
هم او هستش وجودِ افتخارِ هر بشر یا رب
تجلا می کند از صورتش بر آسمانها نور
ز چهره ش نور می گیرد یقین شمس و قمر یا رب
قلم هر قدر اوصاف شریفش گر کند تحریر
یقین اظهار عجز آید برایش در اثر یا رب
چه میشد گوشه ی چشمی نظر بر عاشقان خود
کند دنیا و عقبا عاشقان را مفتخر یا رب
انیس و مونسم اندوه و غم است هر شب و هر روز
ولی مولا برای من نمی کند نظر یا رب
سفر بسیار کردم خاطرِ دیدار شه در عُمر
محالم شد ببینم شاهِ خود را در سفر یا رب
که سوزاند مرا در آتشِ عشقش چنین یارم
همه کس گویدم بیچاره قیس است در به در یا رب
زِ هجرِ لیلی مجنون گشته است آواره در دنیا
بسوخته زِ آتشِ عشق مثل من او هم چو پر یا رب
همین تنها امیدم در نهادم است کاش روزی
دهد در باغِ عشقِ من نهالِ دل ثمر یا رب
که یعنی گل عُذارش را زیارت گرچه میکردم
به کامش میرسید در این جهان این خونجگر یا رب
رقیبِ پست و دون منکر شود گر شخصِ مولا را
نبیند جلوه ی خورشید را چون بی بصر یا رب
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
(الهام گرفته از شعرِ ترکی ملا آقاجان)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
اسفند 8, 1402
درود بر شما🌿
پاسخ
اسفند 8, 1402
درود
خیلی ممنون و
تشکر ازلطفتان
🙏🌺❤⚘
پاسخ
اسفند 11, 1402
درود.بسیار زیبا
پاسخ
اسفند 13, 1402
سرکار خانم پناهنده
سپاسگزارم ازحضور
سبزتان
🙏⚘❤🌺🙏
زنده باشید به مهر
پاسخ
بستن فرم