![وحید یزدی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2022/09/Vahid-Yazdi-28-e1662912169905.png)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ذره ذره آب شدم از رنج و درد چشمانتظاری
جمال تو را ندیدم و چه سخت است بیقراری
سایه اندر سایه جهان را فرا گرفته است ولی
نوری بتابان به دنیای تیره که صاحب اختیاری
کوه غم است بر پشت این پریشان زده ماتم صفت
نیستی و چه شکنجهای است این نفسهای اجباری
این پرندهها نغمه خوان و به یاد تو هستند امام زمان
دعا برای فرج و ظهور تو است این آوازهای قناری
سیل میآید و زمین میلرزد و زمان گریه میکند
چه پیش آمده اینجا، وای بر ما که چه اضطراری
یک روز فریاد میزنم بر همه که بی تو جهنم است
بگذار راز دل بدانند، بس است این همه آبروداری
حجاب دختران را ببین، بوی بیحیایی میدهد مولا
تا کی تحمل کنیم این ظلمت و این بیبند و باری
از پشت ابرهای گریان و ماتم زده بیرون بیا آقا
این نفس که میآید و میرود ندارد هیچ اعتباری
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
بستن فرم