🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دلت با من نیست

(ثبت: 232661) مهر 28, 1399 

 

چه غم انگیزیِ تلخی که دلت با من نیست
می روی بی من و این قابل فهمیدن نیست

گل بی خار ِکجا سر به هوایت کرده؟
چه گلی هست که در دامن این گلشن نیست؟

چه کنم با دلِ تنگی که تو را کم دارد؟
چه کنم جنس دلم مثل دلت آهن نیست

بعد یک عمر که رسوای جهانی شده ایم
گفتی افسوس که آینده ی ما روشن نیست

باورت کردم و دل دادم و بعدش رفتی
در لغت نامه ی قلب تو چرا ”ماندن” نیست؟

قلب من خرمن و سرگرمی تو آتش بود
جای سرگرمی و آتش وسط خرمن نیست

لطف تو شامل حالم شده، ای رفته ز دست
بعد تو حال خوش اندازه ی یک روزن نیست

برو جانم به فدای سرت افسردگی ام
من خودم خواسته ام پای کسی اصلا نیست

انقضا داشت محبت…چه غم انگیز است این
همه اما و اگر…هیچ کسی قطعا نیست

با تلنگر زدنی می شکنم مشت چرا؟
شاعر خسته و پژمرده که رویین تن نیست

بی صدا می شکنم در خودم و می میرم
چه غم انگیزی تلخی که دلت با من نیست

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):

نظرها
  1. رسول رشیدی راد

    مهر 28, 1399

    🌹🌹🌹🌹💐💐💐💐

  2. عظیمه ایرانپور

    مهر 28, 1399

    درود بر شما
    عالی بود
    قلمتان سبز🌺

  3. سمیه صباح

    مهر 30, 1399

    درودتان باد.
    بسیار زیبا و عالی🌹🍃🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا