🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در اجتماعی زندگی قانون رعایت لا دلا
قانون جنگل را ببین ناظر یمن سوریه را
گاهی بشر فهمی کند بی فهم کاری می کند
قتل عام ویران شهر را قانون کجا له زیر پا
آوار روی آوار شد دفنی به زیر آوارها
بس ماجرا لا گفتنی حیوانیت ها برملا
عصری حجر را یاد کن امروز خود با ، دی قیاس
انسان گرگین را ببین گرگین نما را یادها
حاکم به قانونی دلا ما در جهانی زندگی
هر کشوری قانون خود را داردش حقّی نما
ضرب المثل ها بشنوی درکی کنی مفهوم لا
دنیای امروزین دهی دارد زیادی کدخدا
والی نظر کن بر خودی دنیای خود را یک دمی
آشوب دنیایی درون آرام کی گویی به ما
ولی اله بایبوردی
15 / 07 / 1398
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
آبان 5, 1398
توانا و اندیشمند است
قلم و احساس نابتان استادبایبوردی
درپناه
خدای
دنیای این روزهای آشوبها
پاسخ
آبان 5, 1398
سلام
استاد شریبی ارجمند
سپاس از حضور سبزتان با دیدگاه زیبایتان…
در پناه حق
تقدیمی : 🌸
هفت وادی راه را پیمودنی
سیرِ آفاق انفسی را ،دیدنی
با طلب آغاز ، پیما راه را
از فنا فقری بقا را چیدنی
ولی اله بایبوردی
05 / 08 / 1398
🌸🌸🌷🌺🌷🌸🌸
پاسخ
آبان 5, 1398
سلام گرامی شاعر ،سروده ایی ناب وزیبا🍃🌹
پاسخ
آبان 5, 1398
سلام
سرکار خانم راسخ
ممنون از حضور سبزتان
پایدار باشید
🌸🌸🌺🌷🌺🌸🌸
پاسخ
آبان 5, 1398
سلام استاد
ما یک گردهم آیی شعرتبریزشرکت کردیم
میگفت مثلا کلمه عربی درشعرفارسی
صحیح نیست مثل کلمه ی لا “درشعرفارسی شما…
نظرتون وخواستم بدونم ممنون
پاسخ
آبان 5, 1398
سلام
سرکار خانم ایزد سرشت
کلام زیبایتان متین و قابل تامّل ….
کدام انقلاب ادبی در جامعه یِ ما رعایت می شود ….
در حال حاضر اکثریت واژه های ما حدود نود درصد ریشه در عربی است …
واژه های دخیل در تمامی زبان ها ساری و جاری است …
شاهنامه فردوسی را باید در نظر گرفت نود و پنج درصد واژه اصیل فارسی
است
پنج درصدش کلمات دخیل …
مخلص : انتقال پیام را باید مد نظر گرفت …
نظر فرضیه ای بیش نیست …. اگر قانون باشد باید شعر فارسی ریشه در زبان
فارسی داشته باشد نه غیر ….
ممنون از دیدگاه ارزشمند تان …
الشعر سحر بیان مبین … جادوی سخن شعر است و بس ….
شاعر به ابداع و نو آفرینی می اندیشد آن هم جوششی نه کوششی ….
تقدیمی :
🌸🌺🌸
خمید خامه کند ناله ، ای زمین برخیز
دلم گرفته و خسته ، ز مردمِ خونریز
تفکّری است غم آلوده فکر هست خسته
توهّمی است نهانی و فکرها ،هست تیز
ولی چه حیف حدیثی کنم که مرگِ علم
چو مرده بی حرکت ،راه می رود پرویز
سخن شنو و مگو هیچ و پند من بشنو
زبان ببند و ، ظواهر نشان بده ، پرهیز
ز دستِ ناطقِ نطقی که ، مو به مو گوید
عمل که نیست ،چه گویم علوم را تجویز
غنی است روح مجسّم که عاجز از هنر است
هنر ، سخیف ، هنرمند ،نیست ، اشکی ریز
شدی تو تشنه علم ای گرسنه دوران
خوری تو دود هنر دیگری بگیرد میز
زمانه ، نان ندارد دهد ،به هر درویش
زبان فرو کش و بشنو ز مردمان بگریز
وطن ، اسیرِ حصارِ روندگانِ هنر
فقط به فکر زراند شغل نیست دست آویز
ز ، روزگارِ تمّدن ، که عاری از هنرند
هنر دو تخته کند درد را و درمان نیز
ولی چه سود ؟ درست دولتِ هنر ،پر سود
هدف چو شد تو بسوزان دلت به آهی سیز
ولی اله بایبوردی
🌈🌈🌸🌺🌷🌺🌸🌈🌈
پاسخ
آبان 5, 1398
ممنونم استاد🍃🙏
پاسخ
آبان 6, 1398
تشکر
سپاس
🌸🌸🌺🌸🌸
پاسخ
آبان 5, 1398
سلام و درود
اشعار شما سراسر حکمت و چراغ دانایی ست
دل ها را روشن می کند
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏🌿
پاسخ
آبان 6, 1398
سلام
استاد ارجمند
سپاس از همراهی تان
شادکام باشید
تقدیمی : 🍃
آن زمان فانی درون عشقی دلا
از بدی دوری به نیکی ها ،نما
بی خود از خود راه پیدایی به او
با هم اویی ،هر کجایی جلوه ها
ولی اله بایبوردی
06 / 08 / 1398
🌸🌸🌺🌸🌸🌷❤️🌷
پاسخ
آبان 6, 1398
با سلام و درود خدمت شما
لذت بردم از شعرتون
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
آبان 6, 1398
سلام
استاد رشیدی راد عزیز
سپاس
🌸🌸🌸🌷🌺🌷🌸🌸🌸
پاسخ
بستن فرم