🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
از علم و ادب ياران هر طُرفه كه بر بستم
زآن طرفه نيكويي سر زد هنر از دستم
آن علم و ادب داران بر من ادب آموزنـد
در خدمت آنها بود من هم كمرم بستم
٭٭٭
از علم و ادبهـاشان زنگار زِ دل شستم
از همّت خود مي بود در خدمتشان هستم
از مجلس آنها بود روحم كه قويتـر شد
عقلـم به فراز آمد از بي خردي رستم
٭٭٭
در محضر اهل دل هر قدر كه بـنشستم
زآن صحبت نيكوشان صدطُرفه كه بربستم
از عقل بـُوَد آن صحبت اهل دل
از صحبت نيكويان از جهل جهان رَستم
٭٭٭
خدا را بنگر اي آدم كه دارد عالم آرايي
كه عالم را بيارايد به صد معناي زيبايي
تمام عالم آرايي از آن علم خداوند است
وگـر نـه كي بني آدم تواند عالم آرايي
٭٭٭
مقياس علم چون بُـوَدش در زبان مرد
بر گـو به اين زبان هوسباز هرزه گرد
مي گـو زبان درازي مردم فـرو گـذار
تا همّتـت بُـوَد به سخنهـاي بد مـَگرد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
خرداد 17, 1401
درود بر شما🌹
پاسخ
خرداد 20, 1401
سلام و درود استاد
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خداوند شاعر را رحمت فرماید ، الهی امین
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم