🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دُردانه گیتی

(ثبت: 215033) شهریور 28, 1398 

دُردنه گیتی
مداوا کن دمی درد دل بی غمگسارم را
چراغی بر فروز آلونک شب های تارم را

خزان می آید اما پرتو نور امیدم باش
مگیر از من هوای رویش فصل بهارم را

کجا بنشسته ای ای آفتاب صبح بیداری
سیه کردی ز داغ دوری خود روزگارم را

نمی دانی مگر اوضاعی از شبهای بارانی
که با هر غمزه چشمی درآوردی دمارم را

فرآهم شد بهای گرمی بازار چشمانت !
بیا در خرمن آتش ببین سوز و شرارم را

بگو کی میرسی از ره تو ای دُردانه گیتی
که ریزم زیر پاهایت همه دار و ندارم را

صبا پیغام معصومی ببر تا محضر جانان
بگو دور تو می گردید اگر دیدی نگارم را

کنون یاری نما ای جان من زار و پریشان را
که در یابم بدستانت بهای هشت و چارم را

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):

نظرها
  1. ولی اله بایبوردی

    شهریور 28, 1398

    سلام و درودها

    کجا بنشسته ای ای آفتاب صبح بیداری
    سیه کردی ز داغ دوری خود روزگارم را

    آفتاب هر چند طلوع و غروبی دارد …

    ….آفتاب حقیقت خواهد آمد ….

    ….باید در انتظار ماند ….

    دستمریزاد استاد معصومی عزیز

    🍃🍃🍃💐💐🌿🌿🌿

  2. مينا امينی

    شهریور 28, 1398

    درودها بزرگوار
    قلمتان نویسا
    مانا باشید و موفق💐

  3. طارق خراسانی

    شهریور 28, 1398

    سلام و درود
    بیشتر ابیات موجز و زیبا بودند
    لذت بردم
    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏❤️🌿

  4. حامی شریبی

    شهریور 28, 1398

    قلمتان توانا
    شاعر ارجمند و گرامی
    درپناه
    خدای
    شقایقها

  5. محمد ترکمان(پژواره)

    شهریور 28, 1398

    … سلام جناب معصومی
    آثار شما همه عالی هستند و ماندنی…

  6. مهناز نصیرپور

    شهریور 31, 1398

    درود بر شما خیییلی زیبا می نویسید🙏👏👏👏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا