![علی معصومی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2020/04/new-e1600489535186.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
به دادم نرسیدی
ای باغ گل و نور به دادم نرسیدی
ای عطر قلم فور به دادم نرسیدی
دلداده به هر ثانیه از حال تو بودم
ای خاطر مسرور به دادم نرسیدی
طی شد گذر عمر من و فرصت ایام
ای مقصد و منظور به دادم نرسیدی
با تاک برون تاخته از شانه دیوار
یک حبه انگور به دادم نرسیدی
فیروزه چشمان تو و شهرت بازار
ای دلبر مغرور به دادم نرسیدی
من گمشده بلخ و هرات و همدانم
ای صبح نشابور به دادم نرسیدی
تا نعره زنم کبکبه دار جنون را
ای حق حق منصور به دادم نرسیدی
♤♤♤
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
اردیبهشت 23, 1403
با تاک برون تاخته از شانه دیوار
یک حبه انگور به دادم نرسیدی
سلام
خیلی زیباست
درود بر شما
پاسخ
اردیبهشت 23, 1403
سلام
غوغاگری تان پایان ناپذیر است
در پناه خدا 🌹
پاسخ
اردیبهشت 24, 1403
بسیار دلنشین و زیبا و روان بود جناب معصومی
برقرار باشید.🌹🌹
پاسخ
بستن فرم