🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 به دادم نرسیدی

(ثبت: 269644) اردیبهشت 23, 1403 
به دادم نرسیدی

به دادم نرسیدی
ای باغ گل و نور به دادم نرسیدی
ای عطر قلم فور به دادم نرسیدی

دلداده به هر ثانیه از حال تو بودم
ای خاطر مسرور به دادم نرسیدی

طی شد گذر عمر من و فرصت ایام
ای مقصد و منظور به دادم نرسیدی

با تاک برون تاخته از شانه دیوار
یک حبه انگور به دادم نرسیدی

فیروزه چشمان تو و شهرت بازار
ای دلبر مغرور به دادم نرسیدی

من گمشده بلخ و هرات و همدانم
ای صبح نشابور به دادم نرسیدی

تا نعره زنم کبکبه دار جنون را
ای حق حق منصور به دادم نرسیدی

♤♤♤

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. معصومه بیرانوند

    اردیبهشت 23, 1403

    با تاک برون تاخته از شانه دیوار
    یک حبه انگور به دادم نرسیدی

    سلام
    خیلی زیباست
    درود بر شما

  2. طارق خراسانی

    اردیبهشت 23, 1403

    سلام

    غوغاگری تان پایان ناپذیر است

    در پناه خدا 🌹

  3. ناهید سعیدی

    اردیبهشت 24, 1403

    بسیار دلنشین و زیبا و روان بود جناب معصومی
    برقرار باشید.🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا