![مهران اسدپور](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2021/12/IMG_20211222_130246-e1642995796578.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
« به نام خدا »
میکنم یادی ز یارانی که دیگر نیستند
مهربانانی که دیگر سایه گُستر نیستند
مادرم آن گوهر نایاب ، یا مادر بزرگ
آن عزیزانی که در یادند و در بَر نیستند
روزگاری مردمی خوش قلب و یکدل داشتیم
مردمان ، امروز با هم یار و یاور نیستند
« کاش میشد سرنوشت خویش را از سر ، نوشت »
میرسد روزی که این اوراق و دفتر نیستند
خوش بحالِ سالِکان و راد مردان خدا
بنده ای را شاه یا بر شاه نوکر نیستند
با همین حَدّ ِاَقَلها سرخوشند و قانعند
تا ابد در گیر و دارِ حَدّ ِاکثر نیستند
« قدرِ زَر زرگر شناسد قدرِ گوهر گوهری »
تَنگ چشمان زَر شناس و دیده گوهر نیستند
چون شَرر آغاز شد با هم بسوزد خشک و تر
خشک و تر مستوجب تاوان و کیفر نیستند
« راهرو گر صد هنر دارد توکل بایَدَش »
رَهروانِ کعبهٔ مقصود کافر نیستند
ساقیِ صاحب نظر «مهران» در این میخانه نیست
مِی گُساران هم دگر در شأن ساغر نیستند.
« مهران اسدپور »
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
تیر 13, 1396
سلام و درود بر مهران عزیزم
روزگار عجیبی ست
هر چه از قدیم ها دور می شویم به بی مهری ها نزدیک و نزدیکتر می شویم
واقعیت تلخی را بیان فرموده اید.
در پناه خدا
پاسخ
تیر 13, 1396
درودها بر جناب خراسانی گرانمهر؛
سپاس از همراهی و فیض حضورتان …
پاسخ
تیر 13, 1396
پاسخ
تیر 13, 1396
درود و سپاس خواهر ارجمند …
پاسخ
بستن فرم