🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
1
بشنوم آوای ارواحی دلا
با هم آنان گفتمانی هر کجا
با بصیرت برزخی چشمی عیان
واقعیّت های بعد از مرگ را
2
گر چه بینی آرزو را چون حباب
مرگ را رؤیت چو خوابی لا سراب
عبرتی باید گرفت از روزگار
با بقا عمری برون از نازخواب
3
نه چنان است که گویی گذر ایامی را
لحظه را یاد کنی بی تو بمانم تنها
با تو هر لحظه فراموش چه دی فردا را
با فدا عمر ، رها از خود و با او ، هر جا
4
حسِّ ادراک ، هست گر پنهان
همچو خورشید هر زمان رخشان
ذرّه ای شو ، رها ز خود سیری
سمتِ مهری چو ذرّه ای رقصان
ولی اله بایبوردی
17 / 08 / 1398
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
دی 21, 1398
💐💐
درود آقای بایبوردی
قلمتان همواره سبز و نویسا
ممنونم از اشتراک گذاری
مانا باشید به مهر🙏
پاسخ
دی 22, 1398
سلام
سرکار خانم امینی
ممنون از دیدگاه ارزشمندتان
سپاس از همراهی تان
در پناه حق
🌸🌸🌸🌷🌸🌸🌸
پاسخ
دی 22, 1398
سلام به محضر استاد بایبوردی عزیز
احسنت ، تبارک الله
بسیار عالی
ستودنی است اشعارتان
همه بیتها خوب هستند
درود برشما🌺🌺🌺
پاسخ
دی 22, 1398
سلام
استاد ارجمند جناب رضائی گرانقدر
سپاس از دیدگاه ارزشمندتان
ممنون از همراهی تان
در پناه ایزد منّان
🌈🌈🍃🌿💐🌿🍃🌈🌈
پاسخ
بستن فرم