🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 روزگاری که بساط عیش مردم جور بود

(ثبت: 269921) خرداد 5, 1403 

 

روزگاری که بساط عیش مردم جور بود
مردم ده شاد و بابای گلم کیفور بود

دسته دسته جمعه  مهمان می رسید از هر طرف
دست بابای گلم  ساز و دف و سنتور بود

جشن عقدی چون به پا می شد در آبادی ما
پشت بام خانه ها تا صبح ، غرق نور بود

تا بزک می کرد و می آمد به منزل
نوعروس
جیب ها لبریز نقل و قلبها مسرور بود

جز صفا و دلبری در خانه ی بابا نبود
دختر همسایه با مادر بزرگم جور بود

دور هم یا قیمه می خوردیم یا شیرین پلو
جمعه ها ترخینه و آشی که گاهی شور بود

حضرت بابا اگر مهمان به باغش می رسید
او پذیرای همه با توت و با انگور بود

بچّه بودم می پریدم روی شاخ تک درخت
دختری را می پرستیدم که مثل حور بود

ناقلا با خنده ام نزدیک می آمد ولی
از دیاری زن گرفتم که مسیرش دور بود

بعد مرگ سادگی وقتی تجمّل باب شد
دیدن همسایه دیگر حسرت زنبور بود

وه ! چه زیبا بود شبهایی که مهمان می رسید
بردن ما توی بستر جمعه ها با زور بود

#مهدی_سیدحسینی
@sheroshirini055
۳ / ۳ / ۱۴۰۳

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها 10 
  1. حمید گیوه چیان

    خرداد 5, 1403

    درود بر جناب سید حسینی عزیز
    غمگین ولی خیلی زیبا بود
    وجود و قلمتان سبز
    شاد و سلامت باشید🌺🌺🌺❤️❤️❤️

    • مهدی سیدحسینی

      خرداد 5, 1403

      درود برشما
      سپاس از حضور گرمتون
      نگاهتان زیباست
      سلامت باشید 🌹🌹

  2. سلام در ادامه شعر شما که بنده را به ایام قدیم برده است این را ادامه دادم…

    خانه ها بود کاهگلی فانوسی کم نور در اتاق
    هر دلی در آن زمان پرخنده و مسرور بود

    • مهدی سیدحسینی

      خرداد 5, 1403

      درود بر شما
      سپاس از نگاه پرمهرتون
      شاد باشید 🌹🌹

  3. مهرداد مانا

    خرداد 5, 1403

    والا خانه ی ما هنوزم اینجوریه
    همیشه شلوغ و پر از مهمان

    • مهدی سیدحسینی

      خرداد 5, 1403

      درود جناب مانای عزیز
      ان شاءالله همیشه سلامت باشید و در خدمت میهمانان گرامی 😂🌹🌹

  4. معین حجت

    خرداد 5, 1403

    درود جناب سید حسینی بزرگوار …
    شعر نوستالژی شما چسبید، دم شما گرم …
    👏👏👏🌺

    • مهدی سیدحسینی

      خرداد 5, 1403

      درود استاد
      سپاس از نگاه پرمهرتون
      شاد باشید 🌹🌹

  5. فاطمه اکرمی

    خرداد 6, 1403

    ای بابا این شعر که لبریز شمع و گل و انگور بود
    بهتر اروم بگم انگار شرابش شور بود
    یا که شاید فاطمه در خواندن شعر کور بود😅😅😅😅
    سلام و عرض ادب استادگرانقدر بی ادبی منو ببخشید بسیار زیبا بود و چندتا حروف هم خوشم اومد نوشتم فقط بگم که واقعا زیباو پر نور بود مانا باشید به مهر یزدان درود بی پایان🥀

    • مهدی سیدحسینی

      خرداد 6, 1403

      سپاس از حضور گرمتون خانم اکرمی
      دلتون شاد توام با سلامتی
      🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا