![عادل دانشی](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2024/04/IMG-20240408-WA0020-e1714382470705.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
آنان که از رسالت خورشید دم زدند
آرامش شبانه ی ما را به هم زدند
ابری نبوده اند ولی با زبان سیل
بربرگهای تشنه ی باران ، قلم زدند
آهو به آه راه به دشت غزل سپرد
اسبان باد با سُم خونین قدم زدند
خفاش های مِی زده از خون آفتاب
با سایه ها طلوع فنا را رقم زدند
اشکی که از ستاره ی بی آسمان چکید…
شب تاب ها که ناله در آغوش غم زدند…
هر قطره نور بر گل مهتاب ، آیه ایست
از آتشی که شب زدگان بر دلم زدند
ای کوه درد دست نکش از امید مهر
هرچند روی بام تو غم ها علم زدند
روزی دوباره سرو به خورشید می رسد
در خاک می رود تبری کز ستم زدند
(عادل دانشی آبان 93 )
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
مرداد 9, 1397
سلام و درود
به به…بسیار لذت بخش و روان و سر وزن و … همه چی تمام.
مانا باشید
پاسخ
مرداد 10, 1397
درود بزرگوار
ممنون از حسن نظر و همراهیتان آقای زمانیان
پاینده باشید
پاسخ
مرداد 10, 1397
سلام و درود
غزلی بی نهایت زیبا و ارزشمند از شما خواندم
مانند همیشه عالی ست
در پناه خدا
پاسخ
مرداد 11, 1397
درود بر شما
بسیار فاخر و بی نقص و زیبا سروده اید
و البته برازنده ی جناب خراسانی بزرگوار
لذت بردم
پاسخ
بستن فرم