🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 روشناییّ تشعشعْ نعماتی همه راز

(ثبت: 241264) شهریور 9, 1400 

 

مدّتی بود سرودی نسرود/ دل حیرت کیشم/ مدتی بود سرکار نبود/ غزل درویشم/ مدتی بود که … امّا ناگاه/ آمدی ماه نگاه!/آمدی مهرپناه!/ و توهّم کوچید/ و گلستان غزل/ پُر تراکُم جوشید/ و سرایش، گل کرد/

روشناییِّ تشعشع نغماتی همه راز/ و سرودم به نگاهی پُرِ بُهت/ جلوه‌ای رازاراز/

چشم‌های غزل افشانِ خدایّیِ تو را.//

تازه، شاعر شده بود / تازه، دل، دل، دلِ بیدلشده، شاعر شده بود/ چشم در چشم شدن، واژه نمی‌بُرد به کار/

تازه، دل، معنیِ شاعر شده را می‌فهمید / که تویی شاعرِ قرمز غزلِ صاحب سبک/

و من از چشم تو یک خوشه تغزّل چیدم / و در آن حسّ لطیف / و در آن حال شریف / آسمان را دیدم /

و دلِ بیدلِ پُر اُمیّدم / در سکوتی مطلق / در نگاهی مشتق / شعرِ ظاهر، شده بود/ شعر مطلق، این است/

غزل حق، این است:/ یار و دیدار و نثار/ یار و دیدار و نثار.///

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. کبری محمدی

    شهریور 9, 1400

    سلام
    بسیار زیباست.
    دوست داشتم.
    فقط اینکه چرا پشت سرهم نوشته شده؟
    سپاس
    🌹🌺🌹🌺🌹

    • محمدعلی رضاپور

      شهریور 9, 1400

      سلام و درود و سپاس فراوان،
      چون احتمال می دادم در غیر این صورت، جای زیادی اشغال کند و مخاطب، رغبت پیدا نکند به خواندن.
      🌹🌺🌹🌺🌹🌿🌿🌿

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا