🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 زندگی چیست؟

(ثبت: 244120) دی 15, 1400 

 

زندگی چیست؟ دور چرخ فلک

دل به آن بسته کیست(؟) جز کودک(؟)

گاه بر اوج و گاه در پایین

باز هم در وفاش باشد شک(؟!)

اوج و اُفتی مدام بر لحظه….

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نقدها 12 
  1. سیاوش آزاد

    دی 15, 1400

    سلام سروشی حکمت آموز نگاشتید نکاتی دارم
    1-هر کار کردم حضور علائم سجاوندی را نتوانستم در شعر برای خود بقبولانم
    2-مضمون سطر آخر تکرار دوسطر قبل نیست؟
    3-سروشی را طالبم که آنچنان مضمونش شگرف باشد که مرا میخکوب کند بسم الله

    • سلام و درود و سپاس فراوان از توجه تان،
      این سروش، چطور است؟

      پسر و مادر، آخرین دیدار

      اشک ها: شعله های آتشبار

      رفت و ماند؛ استخوان که شد، برگشت.

      • سیاوش آزاد

        دی 15, 1400

        سلام احسنت سطر دوم از حیث عاطفی غنی است و سطر سوم چندین آرایه را در عین کوتاهی در خود گنجانده است بحثی در یکی دیگر از سایت ها داشتم که زیبا نویسی در کوتاه نویسی دشوارست ولی اثر شما زیباست

        • سلام دوباره،
          چند سروش دیگر هم می فرستم که به گمانم آنچه می خواهید، باشد.
          هریک را جداگانه
          می آورم
          و خواهان نظر ارزشمندتان هستم:
          1.
          شیر، آهو به کام می گیرد
          جمع کفتار، کام می گیرد
          لاشخور، التیام می گیرد
          و مقامات جامعه، جمع اند.

          • سیاوش آزاد

            دی 15, 1400

            سلام بنظر میرسد هر قالبی ظرایفی دارد که در بادی الامر برای کسانی که آشنا نیستند رخ نمی نماید مرگ خود التیام آدمیست حال اینکه کسی از لاشه التیام یافته التیام یابد نکته ایست قابل تامل و یا اگر مرگ را بزرگترین زخم آدمی بدانیم اینکه زخمی التیام دهنده باشد زیباست سطر دوم ارتباط کام و جمع زیباست بیت اول شاید نکته ای نداشته باشد و در سروش قبلی هم نداشت نمیدانم ویژگی سطرهای اول در سروش است؟ اما ضربه نهایی در سطر آخر است هم میتوان نقدی سیاسی دانست هم نقدی جامعه شناسی منتها سوال پیش می آید شیر جامعه کیست؟ و اگر قهرمانان ملی را شیر بدانیم آیا حریفان آنها آهو هستند؟

          • سلام دوباره،
            اما درباره ی شیر:

            سنتی سرایان، نمادها را با همان ارزش های سنتی شان می شناسند‌‌‌‌؛ مثلا شیر، نماد قهرمان است و جنبه ی مثبت دارد
            اما در شعر نو و همچنین شعر پیشرو (مانند گونه ی سروش)
            گاهی ممکن است نمادپردازی به شیوه ی سنتی باشد و گاهی به شیوه ای جدید
            و در شیوه ی جدید نمادپردازی، شاعر شعر نو ویا پیشرو،
            نمادها را در جورچینی نوین می چیند.
            شیر در سروش بالا،
            نماد مثبتی نیست. تنها امتیازش قدرتمندی و زورگویی است و آهوان بیچاره را شکار کردن.

        • 2.
          جلگه، پربار، پرطرفدار است

          کوهپایه، پر از چمنزار است

          قلّه، تنها، غریب، بی یار است

          خوش به حالش که آسمان دارد.

          • 3.
            چون که خورشید، سر به آب افتاد

            (آه! خورشید، سر به آب افتاد)

            خون دل بر دلِ کتاب افتاد
            رستم کشور از رکاب افتاد
            جان میهن به التهاب افتاد
            می بَرَندَش به سوی حادثه ای
            (البته این سروش هم می تواند در موارد مختلفی کاربرد داشته باشد اما نمای ذهنی بنده در پردازش این سروش، تصویر شهید حججی در چنگال داعش بوده است)

          • سیاوش آزاد

            دی 15, 1400

            سروش سوم حسن کار شما اینست که برای خاص در فضای عام میسرایید سروش استخوان هم ذهن من به شهید رفت بدون آنکه نامی از شهید آمده باشد البته رستم کشور ذهن را به سمت سردار سلیمانی می برد سر به آب و مصرع کتاب را درست ملتفت نشدم
            پس سروش میشود شعری در وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن با چند مصرع هم قافیه و مصرعی فرد در انتها که ضربه نهایی دروست

          • و البته با تنوعات بسیار و از همین راه،
            سروش، زیرگونه های فراوان می یابد یعنی مثلا ممکن است برخی سروش ها از نظر وزن حتی به شعر سپید متمایل شوند.
            از نظر قافیه هم انعطاف‌پذیری سروش، بسیار است و حتی سروش های بی قافیه هم موجودند.

            و شاید بهتر باشد لَخت نخست این سروش را این گونه ویرایش کنیم:
            آه! خورشید(،) سر به آب افتاد
            بجای:
            چون که خورشید…
            و این ویرایش، افزون بر حذف “که” ی زاید (در “چون که”)، جلوه ی عاطفی تری به سروش مان می بخشد.“سر به آب” افتادن خورشید در لَخت یکم، افزون بر آرایه ی شگرف آغازی (براعت استهلال)،یکی از اشاره هایش به این است که هرچند تکفیری هابه نام دین می جنگند(و دین، مانند آب، پدیده ای مفید بلکه ضروری است)،از این عنوان نیک، استفاده ی شر نموده،سر منتقدان خود به زیر آب می کنند(این، یکی از برداشت هاست و بعنوان سرنخ در مفهوم پردازی های زنجیره وار شعر سروش). “کتاب” در لَخت دوم، قابل تفسیر به مفاهیم مرتبطی است مانند تاریخ و….

            ضمنا:
            یکی از کاربردهای این سروش در زمینه ی شهدای مدافع خرم است
            و البته می توان در گستره هایی دیگر هم آن را به کار گرفت.

          • سیاوش آزاد

            دی 15, 1400

            سروش دوم باز زمینه سازی و بعد غافلگیری از حیث عرفانی نیز تنهایی و ارتباط با عالم اعلی و یا میتوان گفت انسانهای بزرگ در زمان خویش درک نمیشوند فرمود «بدأ الاسلام غریباً و سیعود غریباً و طوبی للغرباء» تاثیر حدیث بر شعر حال نمیدانم با توجه به این حدیث شعر سروده شده اگر نه گاه هستی از زبان حدیث سخن میگوید و گاه شعر خلاصه منبع یکی است نکته بعد فضای استعاره ایست که در آن مخاطب با توجه به دیدگاه خویش میتواند شعر را به تاویل برد

          • ❤️🙏

نظرها
  1. خسرو فیضی

    دی 15, 1400

    . درودها نثارتان 🌺
    . استاد والانگر و شاعر خوش ذوق
    . میدان ونک و شهر بازی و آن چرخ و فلک تا آسمان ها می بَردت که ترس دارد . . ترس دارد 😂😂😂 من تجربه اش را دارم !!!
    . فقط شعرش را بلد نیستم 😂😂
    . استاد تقاضای مورد عفو دارم 🌺
    . روزگارتان خوش باد 🌺🌿🌹🌿🌺

    • درودها و سپاس ها یتان
      استاد والانگر جناب خسرو فیضی عزیز
      🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌺🌺🌺🌿🌿🌿❤️🙏

  2. سلام
    زندگی افسانه افسانه هاست
    هرکه دل بندد به آن
    دیوانه دیوانه هاست 🌺🌷🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا