🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۸/۰۱/۲۸ |
| تعداد شعر: | 845 |
| تعداد مطالب: | 8 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۲۹ |
زیر لب خویش چه گوئی
ای برده بغارت دل و دین عزم که داری
در سینه خود مشغله ی بزم که داری
آئینه به دستان تو می رقصد و شادی
آتش به دل و حوصله و کظم که داری
خونی که فرو ریخته از گوشه چشمت
از گوهر غلطان دل جزم که داری
با سنبل آشفته و گلگونه ترین سیب
در سر هوس تاختن و رزم که داری
لاحول ولا…زیر لب خویش چه گوئی
از دفتر دل زمزمه با نظم که داری
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را می‌گیرم عذرخواهی می‌کنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
سلام افلاطونیان معتقد بودند که ورای این عالم که مجاز است ، عالم دیگری نیز هست
سپاس گذار رحمت و زحمتی هستم که کشیدید خانم عبدلی عزیز و بی تردید سعی
مهر 30, 1399
باسلام و دروود خدمت شما آقای معصومی عزیز
بسیار زیبا
زنده باشید و بسرایید
🌹🌹🌹🌹💐💐💐
پاسخ
آبان 1, 1399
سلام و درود
بسیار زیباست
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
آبان 2, 1399
سلام و احترام محضرتان استاد معصومی عزیز
عالی ست
لذت بردم از شعر پاکتان
زیبا ست
زنده باشید به مهر
💐🙏💐
پاسخ
بستن فرم