🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نسیم بود، شدم تازه تا گذشت از من
به جای دستکشیدن، کشید دشت از من
چه قصه دارد اگر رفت نیز از من بود
چه غصه دارد اگر نیز باز گشت از من
برای گفتن از آنی که عطر و بوی گل است
نمیکند چو قلم غیرِ رنگ نشت از من
همیشه شانه شدم روی موی او، هرچند
شبیه قیچی خود ساخت هفت و هشت از من
و باز بام بلندم نمود، ممنونم
اگرچه خواست بیفتد مدام طشت از من
سپردهام که دلش هرچه خواست بنویسد
از اوست دفتر و خودکار و…
سرگذشت از من!
اکرام بسیم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
بستن فرم