🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سه گلشنی به مناسبت شهادت مولا علی علیه السلام
(آغازگر:)
“شد عاشقش مهتاب و مجنونِ بیابان شد
خورشید افتاد و سرش را بوسه باران شد”
(پیکره:)
دریا به روی خود نمی آورْد شن ها را
از خود نمی رانْد آن سیه رویان رسوا را
با مهربانان، مهرورزی، کار ساحل بود
دریا ولی نامهربانِ ناشکیبا را…
دریا! چرا این قدر خوب ای(خوبی)؟! فکر من هم باش!
باشد! ولی پاسخ ندادی این معما را
می ترسم از تردستیِ چشمت دلی جز من…
ماه دلارا! سر نده شوق تجلا را
دریا! مرا دریاب دریا! از بلا بگذر
بگذار باقی، مهربان! شور تماشا را
فرق تو با غیر تو را، شمشیر هم فهمید
عاشق شد و سرداد شعر سرخ شیدا را
از اولش بایست می خواندیم از امواج:
آخر به کام خود کشید آرامش ما را
دریای سبزآبی! شفق پوشیده ای، تبریک!
اما ببین حال سیه پوشان تنها را
(پایانبخش:)
“ای رستگاری! رستگاری، رستگار از تو”
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
اردیبهشت 15, 1400
شد عاشقش مهتاب و مجنونِ بیابان شد
خورشید افتاد و سرش را بوسه باران شد
سلام و عرض تسلیت
زیبا و عالی سرودید
سپاس
🌿🍃🌿🍃🌿
پاسخ
اردیبهشت 17, 1400
سلام و درود و سپاس
از همراهی ارجمندتان 🌿🌿🌿🌿🌿🍃🍃
پاسخ
بستن فرم