🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سودای تو

(ثبت: 234935) دی 7, 1399 

« سوداي تو »

آن یار خوش الهام من، از من چه طلب کرد
عمری است که من در طلب طاعت یارم
تصمیم گرفتم من از اول به ره یار
آن روز که الهام وی آمد به کنارم
من هم سر خود، بر سر سودای1 تو دارم
تا در ره دین ، صد گُل ریحان بکارم
شیطان نـتواند که فـریبم دهد امروز
می سوزد اگـر پا بنـهد سوی دیارم
مایل نـشدم تا بروم در رهِ شیطان
تا حزب شیاطین به در آرنـد دمارم

٭٭٭
1- معامله- انديشه
حسن مصطفایی دهنوی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا