🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سیاهی(2)

(ثبت: 208879) اسفند 21, 1397 

چه ها که در سر در گمیِ

شوخِ دنیا

به چشمِ خویش

به اشکِ سرد

غسل تعمید ندادم . . .

خیالِ بی کسی ها را

مومنانه به آغوش می کشم

وچشمانم را رها می کنم

به آغوش بازگشتی عابدانه

از کوی سیمرغ

که سالهاست از تنهای ام

پرکشیده ، گم در آسمان . . .

دست بر دیوار به احتیاط می گیرند

تمامِ افکارِ ،از چشمانِ تو پریشان ترم

مباد که از خسوفِ امشب

سخن به میان آورم . . .

بگذار آفتابگردان ها

عشقشان به خورشید را به حاشا بنشینند

بگذار دویدنِ نگاه ایشان

در چشم پوشی بلند تمنا

شبِ قدری سازد آشکار

هنگامه ای که بغض خدا

در گلوی جبرئیل طنین اندازه

به نوای “اقرأ”

ای کاش جهانِ چون منی

بذر امید می کاشت

در دور دست ترین شوره زار ها

بی آنکه از شقاوت آسمان

ترسیده باشد . . .

ای کاش شباهنگام

تب تند مرا

که زخم هزار سلامِ زیر خاکستر

بر باور اشک آلوده اش نشسته

به شراب دوزخ خیز

پاشویه ای می بود

ای کاش

افسانه شاه پریان

به گوش این همه درد بی درمان می خواندم

و به خواب نمیروزشان

-بشارت-

افسوس که رویای من

در رنگ دانه های رنگین کمانی خیالی

چون گردی از خاکستر

می نشیند بر گلهای کدر شده

از عبور عابرانِ تا خِرخِره در تظاهر

افسوس

که سلام روشنم به خورشید

در غبارِ این شهر و باران های اسیدی اش

فروتنانه می پوسد

افسوس

که درد هایم نه برای غم نان

که ازغم مردمانی است

که بر پیکرم

نماز میّت نخواهند خواند . . .

 

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. علی احمدی

    اسفند 22, 1397

    لذت برده و آموختم از محضرتان جناب استاد نژادیان والاقدر دست مریزاد 👏👏👏🌷🌷🌷

  2. مستانه دادگر

    اسفند 22, 1397

    درود بر شما ، عالی بود و بسیار ارزنده

  3. یاسر رشیدپور

    اسفند 23, 1397

    سلام و عرض ادب
    بسیار زیبا و دلچسب بود شاعر
    گرانقدر
    سپاس فراوان نثارتان
    قلمتان همواره نویسا
    💐💐🌿🌹🌹🌷🌺🌸🌸🌺🌷🌹❤️🌿💐🌿🍃🌹🌷🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا