🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
خسته خوابیده بود
باز هم لب همان بام قدیمی
تا تکرار کند تقدیر
سرگشتگی پدرانمان را،
که چه ساده
در میان آئینه
خود را به انکار می نشستند.
خسته خوابیده بود
بی آنکه پری رویایش
کابوس جغدی شوم را ببیند
تنها و خسته
اما پر از یقین و
خالی از هر خاطره ائی
تا صبحدم به آوازی ژرف بخواند
سرفراز میان طشت خون
گنجشکک اشی مشی.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (11):
آبان 20, 1399
سلام و درود
بسیار زیبا است
پاینده باشید
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پاسخ
آبان 20, 1399
سپاس از حضورتان💐💐💐💐💐
پاسخ
آبان 20, 1399
سلام و درود ❤️🙏
پاسخ
آبان 20, 1399
سپاس از حضورتان💐💐💐💐💐💐
پاسخ
آبان 20, 1399
زیبا بود ممنون از اشتراک برقرار باشید
پاسخ
آبان 20, 1399
سپاس از حضورتان💐💐💐💐💐
پاسخ
آبان 20, 1399
درود بر شما جناب نژادیان عزیز
زیبا ست
پیروز باشید
💐💐💐
پاسخ
آبان 20, 1399
درودها
زیبا نگاهید بزرگمرد
سپاس که می خوانید مرا
💐💐💐💐💐💐
پاسخ
آبان 20, 1399
سلام آقای نژادیان
ممنونم از اشتراک گذاری
مانا باشید به مهر هرمند💐🙏
پاسخ
آبان 20, 1399
درودها
مهر حضورتان را سپاس
ودرود که که باعث دلگرمی هستید
امید که نویسان و سربلند باشید
💐💐💐💐💐
پاسخ
آبان 20, 1399
🍃🌹
پاسخ
آبان 21, 1399
سپاس از حضورتان💐💐💐💐💐
پاسخ
آبان 20, 1399
سلام مازیار گرامی زیبا بود بزرگوارلذت بردمدر پناه خدا🌿💐🍃🌹🙏
پاسخ
آبان 21, 1399
درودها جناب عباسی مقدم
خرسندم که خواننده نظر محترم شما هستم بزرگوار
بر بنده منت نهادید چرا که حضورتان مایه دلگرمی است
💐💐💐💐💐💐💐
پاسخ
بستن فرم