🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شاه بیتی تو به صدرِ غزلِ طوفانم
گفته بودی که نگاهت نکنم می دانم
سر و پا چشم شدم خیره یِ بر چشمانت
پندِ دیوانه دهی!؟ کاه نسوزی جانم !
تو اگر لذت این کور شدن لمس کنی
بِدوی سوی کمان تیر مَنم من آنم!
با زمین هم که زمان حلقه یِ این کاکُل گشت
دلخوشم عشق دَمی بر سرِ آتشدانم
سجده یِ سوره یِ او واجبِ بر خورشید ست
تاجِ مصری شکند ! بَرده یِ در فرمانم
مجلسِ رویِ تو را خون بشود شربت و شهد
ای زلخیا به تو سوگند بخوان مهمانم
سرِ این قصه دراز ست شده وِردِ لبم
شاهدش هم دهنِ پُر شده از ریحانم
رامِ استاد شدی دانه خورِ شعبده اش
در گلستانِ اجل پیروِ آن بستانم
مُهرِ آن نامه که بر سینه وُ سر جا خوش کرد
صبح، خورشید زند عازمِ رفسنجانم
عاقبت ساعتِ چشمانِ من از خواب پرید
دستِ تو کوک کند عقربه یِ مژگانم
اولین رکنِ غزل گفتم از اول گفتم
آخرین رکن همین ست توئی پایانم
تقدیم به استاد طارق خراسانی
دو سال پیش مدتی در شعر پاک حاضر بودم
استاد طارق در ذیل یکی از اشعارم نوشتند “بی شک طبع جوشانی دارید اصول شعر را فرابگیرید ”
بعد ها مدیران سایت از تایید اشعار بنده به دلیل خروج از وزن خودداری میکردند که الحق ایراد درستی بود از سایت خارج شده و شروع به آموختن کردم و دوباره برگشتم
اکنون در حال یادگیری هستم
این شعر به پاس این امیدواری که ایشان به من دادند تقدیم گردید.
میثم علی یزدی
رفسنجان بهار ۱۴۰۲
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
فروردین 13, 1402
سلام علی جان
قبل از هرچیز باید از لطف و صفا و همت عالی ات تشکر کنم.
ابتدا شعر زیبایت را خواندم و وقتی به پایان آن رسیدم تازه فهمیدم علی عزیزم آن را به من تقدیم داشته و خوشحال شدم و سپاس بابت این تقدیمی بسیار ارزشمند.
پایین تر که آمدم دیدم چه اتفاقاتی افتاده است و آن ها را به خاطر ندارم.
علتش هم سقوط اخیرم در یک پرتگاه بود که ضربه محکمی به سرم وارد شد و تا حدی در حافظه ام اثر گذاشته است.
حالا که صادقانه مطالب را بیان فرموده اید بنده هم صادقانه خدمت شما عرض کنم در زمانی که مدیریت سایت را بر عهده داشتم برخی از رقبا که مدیران سایت های شعر بودند برای مخدوش کردن اعتبار سایت اشعاری را ارسال می کردند که به لحاظ مضمون نه ارزش ادبی داشت و نه دارای وزن و قافیه .
مدتی تحمل کردم دیدم تخریب جدی ست.
آن زمان سایت کامنت خصوصی داشت برای این افراد به صورت خصوصی محترمانه پیغام می گذاشتم که در اینجا فعالیتی نداشته باشند.
اما از آنجا که فرموده اید که بنده به شما گفته ام:
بی شک طبع جوشانی دارید اصول شعر را فرابگیرید ”
قطعا شما از دیدگاه بنده فردی حقیقی و دارای طبعی جوشان بوده اید.
اگر هم در زمان مدیریت دختر عزیزم خانم عسکری این امر صورت گرفته همه و همه برای رشد و تعالی شعر حضرتعالی صورت گرفته و نتیجه آنکه امروز دوستان شعر زیبای شما را در صدر صفحه ملاحظه میفرمایند.
علی جان
امسال به سنی که هرگز فکر نمی کردم به آن برسم رسبده ام یعنی هفتاد سالگی، و دارای تجربیات فراوانی در زمینه شعر هستم.
نه آنکه شاعر باشم، من اگر همت عالی شما را داشتم الان نابغه ی ادبی ایران بودم ولی شعر خصوصا کلاسیک را تا حدودی می شناسم و باز این دلیل شاعر بودنم نیست، بارها آثار خوشنویسان را دیده ام و هرگاه انگشت روی یکی از آن ها گذاشته ام بعد ها فهمیده ام شاهکاری بوده است در صورتیکه هرگز خوشنویس نبوده و تمرینی در آن زمینه نداشته ام.
در پایان بار دیگر ضمن تشکر از این تقدیمی بسیار زیبا همت عالی آن عزیز را در فراگیری اصول سرایش می ستایم.
در پناه خدا 🌱🙏♥️🌹👌👌👌👌👌👌🌹♥️🙏🌱
فروردین 13, 1402
سلام و عرض ادب جناب خراسانی
از خداوند برای شما سلامتی و سعادت را در این ماه پر برکت خواستارم
حضور در کنار شما و جمع دوست داران شعر باعث افتخار است
🙏🌷🙏
فروردین 13, 1402
سلام و درود
اگر بنا را بر صداقت بگذارم و مبنای عدم بیان را خیانت بر شعر و صاحب اثر، باید عرض کنم که اَتم و اهّم شعر تنها رعایت وزن نیست و بیش از وزن شعر اِلمانها و بایدهای بسیاری دارد، که نیاز اوّلیه آن قریحه است که غیراکتسابیست و بعد پالایش و آرایشِ ذهن با آوایشِ صورخیال و بهرهمندی از صنایع و بدایع و موسیقی و ریتم و دهها مرتبه دیگر و دیگر که تنها از راه مطالعه اکتساب میشود و به عمقبخشی و غور و غواصی قریحه کمک میکند!
آنچه در بالا خواندم اگرچه در مقام رعایت وزن کمی تا قسمتی کوشاست امّا اثری کالست که بیش از حال، قال را موردِ توجّه قرار داده و همینجاست که فرق اثر با شعر اتّفاق میفتد و استیلایِ کوشش بر جوشش جورچینی میسازد که دور از نظام شاعری و تنها در انحصار مهندسی کلامست!
اشکال مهندسی کلمه و کلام پیش فرض قراردادن وزن است و قافیه که همین اعتنا و اتکا باعث نقطه ضعف گسترده در اثر و فرمولیستی شدنش میشود با بی توجهی به اینکه آنچه شعر را شعر میکند شکار (آن) است و بلدیّت راه شکارگاه!
بین پردازش یک سوژه با پرداختن به یک موضوع فرقیست که همان فرق شعر و اثرست!
موفق باشید
امید که روزی اثرتان پای به شعر ڱذارد!
فروردین 13, 1402
درود و عرض ادب
آنچه که از تعریف شعر کلاسیک میدانم داشتن سه عنصر اصلی وزن قافیه و عنصر خیال هست
که خود عنصر خیال زیر مجموعه گسترده ای از آرایه های ادبی ست
این غزل به صورت کاملا صحیح در وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن سروده شده
که با استفاده از یکی از اختیارات وزنی متداول این وزن شعر فارسی رکن اول قابلیت تبدیل دارد و در برجی هجا ها هم از اختیار آوایی بلند آوردن هجای کوتاه در تقطیع استفاده شده
در سراسر شعر حضور کنایه استعاره ضربالمثل و تشبیه موج میزند
قافیه:آن +میم الحاقی
دیگر به چه چیز باید شعر خطاب شود
بهترست نقد اندکی با مطالعه اصول و قواعد شعر و اطلاع از آن صورت گیرد
بسراید به وزن و قافیه
جوششی چکیده ناگاه به زیر حاشیه
سپاسگزارم
فروردین 13, 1402
اگر فرقِ تصنع و تلطیف را دریابید متوجه عرض حقیر میشوید به هر حال
“من آنچه شرط بلاغست با تو میگویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال”
فروردین 13, 1402
“تو”
کتاب بخوان
“نه هر که سر بتراشد قلندری داند”
فروردین 13, 1402
سلام و درود بر شما بزرگوار و بابا طارق عزیز
فروردین 13, 1402
عرض ادب سپاسگزارم
جناب رضا پور🌹🙏
فروردین 13, 1402
سلام دوست من
شعری زیبا از شما خواندم
موفق باشید
فروردین 14, 1402
سلام
سپاسگزارم
جناب دادویی
🙏