🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پیشوا بود آنکه گفت از نغمه و آواز جنگ
آنکه زد بر ساز جنگ
گاهگاهی آمد و فریاد زد از راز جنگ
یاکه شد همساز جنگ
بر نهادش عاقبت سر بر لحد با قلب سرد
با دلی پر کین و درد
جان و مال خلقها آخر بشد در این نبرد
گشت دنیا سرد سرد
این جهان بر سوخت از این آتش و دودش به پاست
چونکه جنگش با خداست
این بود تاوان جنگ افروز حق یا نارواست
این سزای ناسزاست
ای بزرگانی که بر دنیا چنین دل بسته اید
یاکه از آن خستهاید
محو این دلبستگی هایید یاد ل رسته اید
از کدامین دسته اید؟
جنگ با دنیا و آدم هاش کاری بس خطاست
حرف مردان خداست
عقل می گوید شنیدن پند پیران را سزاست
بشنو از من حرف راست
گر که بشنید ی سخن هایی که می گوید غلام
میشود دنیا به کام
گر که نشنیدی و دیدی خود حسابت پیش جام
می شوی آرام رام
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):
بستن فرم