🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
وای از شب تار دلم بی روی ماهت
قربان آن چشم تو و موی سیاهت
باید که پر گیرم زمین تا آسمان را
باری اگر مهمان کنی با یک نگاهت
همراهی ام کن تا که از بخت بلندم
چون ذره پرگیرم ز روی خاک راهت
باشد که روزی چهره ی نازت ببینم
شادم کنی با غمزه های گاه گاهت
بین زمین و آسمان پروانه گردم
دستی بیفشانی و من گردم تباهت
امروزه هست و مهلت فردا نباشد
باید همین حالا بگیری در پناهت
برگو به معصومی نشان شهر خوبان
جانم فدای نکته های خیر خواهت
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
خرداد 3, 1398
درودتان🌺
پاسخ
خرداد 7, 1398
ارادتمندن
پاسخ
خرداد 4, 1398
سلام و درود استاد معصومی بزرگوار
احسنت بسیار زیباست سروده تان گرامی 🌺🌺🌺
پاسخ
خرداد 7, 1398
درود بر شما
بانو ناظر ارجمند
سپاسگزارم🌷🌺🌺شادکام باشیددر پناه خدا
پاسخ
بستن فرم