علیرضا آیت اللهی
اردیبهشت 11, 1397

سلام

طنزی است زیبا

از اشعار مردم پسند

شاید روزی هم ادامه یابد و تکمیل شود

توفیقتان افزون

پاسخ
- رضا زمانیان قوژدی
  اردیبهشت 11, 1397
  
  سلام و درود استاد آیت اللهی
  
  محبت دارید متشکرم.
  
  پاسخ
طارق خراسانی
اردیبهشت 11, 1397

شمال شهر دلم را، گرفته است اما

میان شهر ری اش هم، اتاق می خواهد

سلام و درود

طنز زیبا و استادانه و جذابی ست

در پناه خدا

دلم زبس که زمین خورده است میترسد

پاسخ
- رضا زمانیان قوژدی
  اردیبهشت 11, 1397
  
  درودها استاد طارق عزیز و بزرگوار
  
  سپاسگزارم از لطف شما…
  
  همواره به بنده محبت دارید
  
  مانا باشید
  
  پاسخ
سمیرا شریفی (آسمان)
اردیبهشت 12, 1397

درود بر شما

بسیار زیبا و خواندنی بود

پاسخ
- رضا زمانیان قوژدی
  اردیبهشت 12, 1397
  
  درود ها بانو شریفی گرامی.
  
  مانا باشید
  
  پاسخ
موسی عباسی مقدم
اردیبهشت 12, 1397

سلام بزرگوار زیبا بود

پاسخ
- رضا زمانیان قوژدی
  اردیبهشت 12, 1397
  
  ممنونم استاد عباسی عزیز
  
  پاسخ
علیرضا حکیم
اردیبهشت 12, 1397

درودها گرامی زیبا بود

پاسخ
- رضا زمانیان قوژدی
  اردیبهشت 12, 1397
  
  سپاسگزارم استاد حکیم عالی مقام
  
  مانا باشید.
  
  پاسخ

بستن فرم

سلام و درود

بسیار زیباست

سپاس از حضورتان

لذت بردم

شادکام باشید

در پناه خدا

این یک نقد است

ثبت نام در شعرپاک

خنده ی یار قشنگ است… بخندانیدش
اخم زیبنده ی او نیست… نرنجاندیش

بگذارید رها باشد و آشفته و باز
موی او را به دلِ باد بیافشانیدش

از عذاب و تَشَر و حشر نگویید مدام
از خدایی که کریم است نترسانیدش

بگذارید که بی واهمه شادی بکند
به شر و شور و تب و تاب برقصانیدش

هر زمان خسته شد از درد و گرفتاری و غم
سفت در گرمیِ آغوش بچسبانیدش

شانه ی امن و رفیق و پر پرواز شوید
هرکجا حرفِ قفس بود بپیچانیدش

عشقِ او را همه جا پیش همه داد زنید
هرکسی بُخل و حسد داشت، بسوزانیدش

عشق، نور است نه تاریکی و تردید و غبار
مثل خورشید بتابید و بتابانیدش

« حمیدرضا گلشن »