🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عاشق شبگرد

(ثبت: 264162) مهر 5, 1402 

 

….عاشق شبگرد…..

سیر که نگاهش کنی
ته ته چهرش
زرد بود
خودش می‌گفت
تو کوچه ها شب گرد بود
ولی به خدا مرد بود

دساش
پر درد بود
زخم تنش سرد بود
همیشه دلش سبز بود
میوه ها نارنج بود
صداش خشخش پایبز بود
تو کوچه ها شبگرد بود
ولی به خدا مرد بود

خودش بود
و
غصه هاش
خیس بود گونه هاش
اشک سبز لحظه هاش
چینهای قرمز لباش
موج های پیاپی چشاش
همیشه او سرد بود
تو کوچه ها شبگرد بود
به راستی او مرد بود

می‌گفت خدا رو میبینه
غصه رو چهرش میشینه
کنار گونه دلش
یه دل سیر درد بود
تو کوچه شب گرد بود
به راستی او مرد بود

روزی هزار مرتبه
سجده اش بازم کمه
رکوع پس از سجده اش
هزار هزار عالمه
نشون میده درد کمرش
برای سایر درداش مرهمه
شاید همش درد بود
تو کوچه شبگرد بود
ولی به خدا مرد بود

چقدر ما آدما کمیم
برای درد یه عالمیم
وقتی تکیم با همیم
دردسرهای در همیم
ولی به تنهایی درد بود
عاشق شبگرد بود
ولی به خدا مرد بود

یه شهر را شهر بود
واسه سرد گرم بود
نماز صبح مرد بود
عاشق شبگرد بود
اما به خدا مرد بود

ای آدما
بیاید با هم کاری کنیم
سجدهاش رو کم کنیم
دردهاشو مرهم کنیم
زخمهاشو جمع کنیم
یک سیاهی کم کنیم
تا صبح که بیدار شدیم
سبد سبد گل جمع کنیم
شبگرد رو مرهم کنیم
دردامون جمع کنیم
درداشو مرهم کنیم
مرد رو مرد

اگه فقط یک زباله کمتر روی زمین رها کنیم
یک رکوع یا سجده مرد نارنجی پوش کمتر میشه

 

سیاوش دریابار 4مهر1402

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

نظرها
  1. مهر 6, 1402

    سلام و درود سلام درود خدمت برادر بزرگوارم جناب دریابار شعرتان را خواندم بسیار لذت بردم از این همه شاعرانگی👏👏👏👏🌹❤️🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا