🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 عاقبت

(ثبت: 215256) مهر 2, 1398 

عاقبت جانا مرا، یک روز رسوا می کنی

بس که از روی ستم، امروز و فردا می کنی

گریه هایت می کشد اما طبیعی نیست این

آن که را کشتی به یک لبخند احیا می کنی

یا قدم در راه نه، یا پا بکلی باز کش

اینکه رسمش نیست هی این پا و آن پا می کنی

جان بکف آماده بودم تا بقربانت کنم

زل زدی در چشم من گفتی که بیجا می کنی

خود نمی دانم چه می گویم که مبهوتت شدم

دار من را با سر زلفت مهیا می کنی

آفتاب از شرم رویت، روی پنهان می کند

ماه تاریک است اگر شب، رخ هویدا می کنی

۹۸/۰۶/۰۵ مرتکب شدم

#رضا_زمانیان_قوژدی

#خلو_دخو

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):

نظرها 16 
  1. سلام و درودها

    گریه هایت می کشد اما طبیعی نیست این
    آن که را کشتی به یک لبخند احیا می کنی

    فنا در بقا …

    دستمریزاد

    🌿🌿💐🌿🌿

  2. جواد مهدی پور

    مهر 2, 1398

    درود بر شما جناب زمانیان عزیز

    زیبا سرودید

    زنده باشید به مهر

    💐💐💐

  3. علی معصومی

    مهر 2, 1398

    درود بر شما جناب قوژدی نازنین
    بسیار زیبا سروده اید

    نیک می دانم که در این عالم دلدادگی
    عاقبت با غمزه های خویش رسوا میکنی
    🌿🌺🌺🌺

  4. 🌷👏

  5. درود و مهر
    بسیار زیبا
    دستمریزاد

  6. مينا امينی

    مهر 2, 1398

    گریه هایت می کشد اما طبیعی نیست این …
    👏👏👏👏👏👏👏
    سلام آقای زمانیان
    زیبا قلم زدید
    مانا باشید و موفق💐

  7. سلام داداش
    آفرین زیبا سروده ای
    🌸🌸🌸🌸

  8. طارق خراسانی

    مهر 2, 1398

    سلام رضا جان

    ببخشید دیر رسیدم
    سفری داشتم
    تازه به مقصد رسیده ام
    عالی ست

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏❤️🌿

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا