🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
غافل مشو
یک قطره اگر در این مساحت افتاد
از لطف و صفای ابر رحمت افتاد
نازم به کسی که نکته را می داند
برگی اگر از شاخ اشارت افتاد
بر کنگره ی کاخ سلیمان خشتی
بعد از گذر زمان ز حشمت افتاد
قومی که غم از چهره مردم نزدود
در چاله انحطاط و ذلت افتاد
در کثرت نعمت آنکه ناشکری کرد
در دامگه عسرت و قلّت افتاد
از فصل بهار هر که عطری نگرفت
با باد خزان ز بام شوکت افتاد
آنکس که حریم خویشتن را نشناخت
در کوچه بدنامی و نکبت افتاد
نمرود و یکی پشّه و فرعون به موج
صد ابرهه آن گونه ز قدرت افتاد
غافل مشو از کار جهان معصومی
هر بی خبری به دام حسرت افتاد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
آبان 10, 1399
با سلام و دروود خدمت شما آقای معصومی عزیز
بسیار زیبا و پر محتوا
احسنت به این طبع روان
زنده باشید
🌹🌹🌹🌹💐💐💐
پاسخ
آبان 10, 1399
درود بر شما جناب استاد معصومی عزیز
زیبا ست
لذت بردم از اثر فاخر تان
زنده باشید به مهر
درود هااا
💐💐🙏💐💐
پاسخ
آبان 10, 1399
درود بر شما
غزلی جلیل و زیبا بود از قم شما
امید که هماره نویسان و شادکام باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
آبان 10, 1399
درود
ها
بر شما
و
دستمریزاد
و🌺🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃🍃
پاسخ
آبان 11, 1399
سلام عزیز
عالی ست عالی ست
آفرین
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏🌿
پاسخ
بستن فرم