🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 غرض این است که از آمدنم رنج کشم

(ثبت: 210266) خرداد 13, 1398 

فهم ما خلق بشر بین که در این دُور زمان
این همه علم و فنون راه ندارد به نهان

می عرفان بده ساقی که به یک جرعه می
راه یابم ز درون تا نگرم بر دو جهان

صحبت جان کنی ای باده فروش ازلی
کوزه ای بخش مرا خرج کنم روح و روان

غرض این است که از آمدنم رنج کشم
یا که در راحتی جسم خریدار خزان

عجب این است که در بستر خاکی بهار
تازه گل ها بدهم بوی خوشش ورد زبان

سایه سدره و طوبی و بهشت و لب جوی
نغمه مرغ شنو تا که در این دُور نمان

خوش بیاسای تو در سایه سرو ای والی
از ازل حافظ تو عقل و شعور است و بیان

ولی اله بایبوردی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    خرداد 13, 1398

    سلام و درود

    الحق غزلی زیباست

    در پناه خدا شاد زی

    🌿👏👏👏👏👏👏🌿

    • ولی اله بایبوردی

      خرداد 13, 1398

      سلام استاد ارجمندم

      سپاس از همکاری تان

      ممنون از حضور سبزتان با اظهار نظر زیبا….

      شادکام باشید

      💐🌷❤️🌷💐

  2. عظیمه ایرانپور

    خرداد 13, 1398

    درود بر شما
    عارفانه ای زیباست🌷

    • ولی اله بایبوردی

      خرداد 13, 1398

      سلام بر شما

      سپاس از خوانش زیبای تان….

      🌷🌸🌸🌺🌸🌸🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا