🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 غم دوریت

(ثبت: 241537) شهریور 11, 1400 
غم دوریت

 

چقدر دوری تو از من
از غم دوریت
این شب ها
تنها
ذره ذره میمیرم
عزیزم
کجایی تو
دوست دارم
دست هات را بگیرم
مو هات را نوازش کنم
ببوسمت
و تو رو با تمامه وجودم
در آغوش بگیرم
عاشقانه
تا زیباترین لحظه برام
رقم بُخورد
نگو که این دور ابدیست
نگو که دل کندن آسونه
میدانی که
برایم مثله مرگ است
بهت گفته بودم
که دل بستن برام سخت ،
اما دل کندن مثله مرگ
خواهد بود
اصلا من بی تو
با این غم دوری
دیگر نمیتوانم
هر شب و روز حالم رو میپرسی
جوابش را حتی خودم هم نمیدانم
کی میرسد دست هایم
به دستهایت
من عاشقونه
منتظر آن روزم
هر کاری بگی میکنم
تا به تو برسم
میدانی
من به عشق تو زنده هستم
کاش تو هم مثله من عاشق باشی
این روز ها که تو از من دوری
روزهام شب و
شبهام زمستانی و بلند و سرد است
تا وقتی تو از من دوری
هوای چشمانم بارانیست
میدانی که
عشق ما
برای این جماعت ممنوع بود
که قصه اش حرف هر جا شد
کجایی تو
دلم دست هات را میخواهد
توی این شب ها دلم
گرمایی آغوشت را میخواهد
کجایی تو
تا به وجودم جان دهی
کجایی تو

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا