🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 غم فروشی

(ثبت: 270448) خرداد 29, 1403 

 

اگر کسی سراغ غم را گرفت
بگویید فروخته شد
به مادری که در سکوت پدر، محکوم است!
به دختری که آرزو را چوب می زند
مگر آرزو هم جنس خیال نیست؟
بگذارید نفسی تازه کنم
رنگ بگیرد فریاد
حتی درون بغض نفسم فریاد است!
شاید غمی زاده شده از درد
با دیکته ی شب
روز، گرفتار قلم می گرید!
اشتباه، فرصت تاریکیست
غم فروشی غم آزاد است
تکرار پشیمانی یک لحظه عقب خواهد رفت
تا در این جمله بماند حرفم:
کودکان، گرسنگان تاریخند
زنان در بستر فراموشی
ما در این ظلم آزادیم!
و در بندِ غمی دیگر

کتاب بلوط دختر جنگل صفحه ۲۱۴

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. مهرداد مانا

    خرداد 29, 1403

    نشانه ها و رگه های شعر در آثار شما را متوجه شدم مسعود جان ، از جمله استعاره های مشخصه ، و اضافات تشبیهی که شاید گاهی متن زدگی کار به آنها آسیب زده است . یک آزادبخت دیگر هم داریم در سایت ناب ، که از قضا بسیار هم فعال و اکتیو است ولی شعرش را پسند نکردم و نقد منفی برایش نوشتم . اما شعر شما به نظرم حرفهای زیادی داشت و حتا نام زیبای دفتر ( بلوط دختر جنگل ) هم گواه بر این داشت که با کلمات آشنا هستید

    • مسعود آزادبخت

      خرداد 31, 1403

      عرض ادب و احترام مانای عزیز
      سپاس از لطف و نگاهتان به شعر بنده ،
      اگر فرصتی شد بیشتر بنویس🙏🙏
      بلوط دختر جنگل اسم کتابمه که اخیرا چاپ شده است
      سبز باشید و ماندگار🌷🌷🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا