🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 قربان شما

(ثبت: 234005) آذر 9, 1399 

 

اینچنین که می شوم هر روز قربان شما
می رود آخر سرم بر روی دامان شما

مثل سرباز جدا افتاده از یک لشکرم
زخم دائم می خورم از تیر پیکان شما

آخر این دیوانگی پیراهنم را می درد
تا بسوزاند مرا خورشید تابان شما

تا که از چشمان زیبای شما صحبت کنم
می زند چاقو به من لات خیابان شما

عشقت آخر کودک بی سرپرستم می کند
تا بخوابم چون گداها توی میدان شما

من یقین دارم که با تک بیتهای دائمم
می شوم یک روز چون موسی غزلخوان شما

موسی عباسی مقدم

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. 🌹🌹🌹🌹💐💐💐💐

    • سلام رشیدی عزیز ممنونم
      سپاس از حضورتان
      شادکام باشید
      💐💐💐🌿🌿🌿🍃🍃🍃🌹🌹🌹

    • ممنونم سپاس از حضورتان
      شادکام باشید💐💐💐💐🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا