همانهایی که دیروز شمشیر بر امام حسین و یارانش کشیدند و آب را بر روی کسی بستند که میدانستند آب مهریه مادرش است امروز در لباس داعش با ادعای دولت اسلامی عراق و شام با عملیات انتحاری به استقبال زائرین حرم مولایمان میروند … اربعین حسینی را به محبین امام حسین (ع) تسلیت عرض مینمایم و برای خانواده های داغدار زائر از خدای منان طلب آرامش و صبر دارم …

قامت شاعرا خمود
باز یکی بود یکی نبود
گریه و چشمای کبود
بازم شروع قصه بود

قصه پر غصه شهر
جام عسل به طعم زهر
سفره نذری و ریا
آدمای بی سر پناه

خشکی خواجو ی قشنگ
فال و لواشک و سرنگ
کلاغ و موش و اعتیاد
پس چرا بارون نمیاد؟

ترک روی سی و سه پل
دوباره قتل عام گل
داعش و زائر و شهید
یه انتحاری عجیب

یه اربعین پرشهید

قصه به آخرش رسید…

احسان ظاهری (اهورا)
27 ابانماه 1395
#احسان_اهورا

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

طارق خراسانی

مه ناز نصیرپور

مينا امينی

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):

ناحیه کاربری

ثبت نام در شعرپاک

کتابخانه

صور خیال در شعر فارسی

بیان و معانی

هنر مقدس

مکتب های ادبی

مشاهده تمام کتاب‌ها

سخن دل

من از ذهنی بیابانی، خدا برداشت می‌کردم
غلط بود آنچه می‌دیدم، خطا برداشت می‌کردم

جبین سائیده بودم سال‌ها بر قالبی خاکی
از آن سجّاده‌ی رنگین، ریا برداشت می‌کردم

همیشه دردهایم را به خلوت خانه می‌بردم
و از ظرفِ خیالاتم، شفا برداشت می‌کردم

نشد یک لحظه حتی که، به آزادی بیندیشم
که از یک دخمه‌ی بسته، هوا برداشت می‌کردم

خدایا چشم جانم را دریده شیخکی شاید
که در کُنجِ شبستانی، تو را برداشت می‌کردم

« معین حجت »

تازه ترین نقدها