🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 قضاوت

(ثبت: 259610) اردیبهشت 25, 1402 

قضاوت

قضاوت می کنی من را ولی اینگونه رسمش نیست
تو معنا می کنی من را ولی اینگونه رسمش نیست

رقیبان شاد و خورسندند از اینکه می کشی من را
فدایم میکنی باشد ولی اینگونه رسمش نیست

درون سینه ام نوری به عشق تو شده روشن
تو خامش می کنی آن را ولی اینگونه رسمش نیست

همه گویند با من که جفا کاری وعصیانگر
تو باور می کنی جانا ولی اینگونه رسمش نیست

نمیدانم چرا بر من چنین ظلمی روا داری
شقاوت می کنی تا کی ولی اینگونه رسمش نیست

به قلب خویش می گویم که این هم بگذرد آری
تباهم می کنی خوبم ولی اینگونه رسمش نیست

درون آسمان دل همیشه اشک باران است
تو طوفان می کنی دل را ولی اینگونه رسمش نیست

اگر که جای من باشی بفهمی حال و روزم را
رفاقت می کنی آخر ولی اینگونه رسمش نیست

بشارت می دهم بر تو که فردا عید خوبان است
تو حاشا می کنی من را ولی اینگونه رسمش نیست

 

اصغراسلامی مشکنانی(بشیر)

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا