🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ماه رجب

(ثبت: 222932) اسفند 6, 1398 

 

(از سروده هایم در چند یا چندین سال گذشته، ثبت شده در کتاب تا کهکشان ها)

ماه رجب که می شود، آماده می شوم

با صد امید، راهیِ این جاده می شوم

در جاده های لطف خداوندگار عشق

دلداده می شوم. بله، دلداده می شوم

گاهی دچار آن کشش، آن جذبه های نور

یعنی ز دستِ دل به سرِ باده می شوم

گاهی شوم اسیر تمنّای وصل دوست

تا از اسارت همه، آزاده می شوم

بر دست پاک قابله ی توبه می روم

وقتی که در فضای دعا، زاده می شوم

قرآن و مُهر و عینک و تسبیح من کجاست؟

در جستجوی باده ی سجّاده می شوم

تسبیحِ اعتکاف اگر قسمتم شود

تسبیح وار، ساجدِ افتاده می شوم

از رنگ های زشت هوا (هوی) و هوس، دگر

با رنگ نور می گذرم. ساده می شوم

باید حساب خود برسم. دیر می شود

شد فرصتی دوباره و سنجیده می شوم

با این که من بدم، بله، با این همه بدی

در بین عاشقان خدا، دیده می شوم

خارم کنار بوته ی گل های چیدنی

سربارِ غنچه می شوم و چیده می شوم

تا چشم بر جمال گل نور می کشم

شرمنده از گلابِ خوشِ دیده می شوم

نام تو می تراود از احساسِ تشنه ام

وقتی به دست عاطفه، کاویده می شوم

در پیله ی خجالت خود، سر فرو برم

پروانه ی خجسته ی شوریده می شوم

نورش طلب نمایم و، بی شک از آن یقین

هم وزنِ ظرفِ آمده، بخشیده می شوم

می فهمم از دوباره که زیباست عاشقی

یا از دوباره، عاشق فهمیده می شوم

با یار می نشینم و می خوانمش: «نگار»

در چشم یار خویش، پسندیده می شوم

پیوند می خورم به دلِ بی نظیرِ دوست

از هرچه غیر اوست چو بُبریده می شوم

می جوشد از درونِ وجودم گلابِ ناب

مانند چشمه، جاری و زاینده می شوم

با گریه، چشمِ خاکیِ خود، شستشو دهم

تا لب، شکفته می شود و، خنده می شوم

گرد و غبارِ غم ز درونم چو می رود

من نیز همچو آینه، فرخنده می شوم

بیچاره دل! که بنده ی افسانه گشته بود

باری دگر، برای خدا، بنده می شوم

باری دگر، برای خدا، بنده می شوم

تا، بنده می شوم، مَهِ تابنده می شوم

در باغ اهل بیت چو گل می کند دلم

از شوره زارِ شومِ گنه، کنده می شوم

ثبت است مهر آل محمّد به جان من؟

در بازدیدِ صورتِ پرونده می شوم

در پیشِ ماه جِلوِه ی خوبان، منِ حقیر

یک گوشه می نشینم و شرمنده می شوم

ماه رجب، طلوعِ فروغِ عبادت است

آری، دوباره زنده و سرزنده می شوم

گاهی نسیمِ دلکشِ او، حال می نواخت

حالا ولی از عاطفه، آکنده می شوم

ما را به نام و جام ولا می توان شناخت

دستم گرفته عشقش و پاینده می شوم

ماه رجب، طلوعِ شروع است تا به فطر

در فکرِ حالِ مستیِ آینده می شوم.

***

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا