شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مرثیه سه ساله
شهادت حضرت رقیه س
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
——————————
غنچه ای اندر بغل خورشید عالم تاب داشت
گوئیا بر روی لب هایش عطش از
آب داشت
در طبق خورشید می خندید بر رخسار او
عالمی گریان شده در روضه ی غمبار او
دیدگانش بود چون ابر بهاری خیس و تر
داشت بر زانوی خود تنها ز بابایش یه سر
شد خرابه بر رقیه چون شب یلدای او
چونکه آ مد نیمه شب مهمانیش بابای او
گفت بابا روی نی بودی و من پشت سرت
وقت جا ماندن نشانم را تو دادی خواهرت
پای من پر آ بله،قدم خمیده شد پدر
تازیانه،کعب نی،اشک روانم در سحر
آ مدی ،خوش آ مدی ،بابای خوبم السلام
گوش کن چون دخترت دارد برای تو کلام
ای فدای دیده ی خونین و خاک آلود تو
از چه رو خاکیست موهایت برای من بگو؟
صورتت زخمی شده گردم بلا گردان تو
می شود بوسه بگیرم از لب و دندان تو
خسته ام بابا دگر از طعنه و زخم زبان
کن نظر بر دخترت گشته برایت روضه خوان
جان زهرا مادرت من را ببر از شهر شام
این کلام آخرم باشد پدر جان
والسلام
————————————-
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
شهریور 21, 1398
سلام و درودها
جان زهرا مادرت من را ببر از شهر شام
این کلام آخرم باشد پدر جان
والسلام
اجرتان با ولایت ….
🌷🌷🌺🌸🌺🌷🌷
پاسخ
شهریور 22, 1398
درود هنرمند
سپاس از اشتراک گذاری
ماناباشید و موفق
💐💐💐
پاسخ
بستن فرم